وجداني. اگر چه حواس بيروني انسان منحصر در گوش و چشم نيست. ولي از آنجا که اين دو حس در زمينه معرفت
حسي نقش مهمتري دارند، و در نظام تعليم و تربيت نيز، معرفت سمعي و بصري رکن و پايه آموزش به شمار
ميرود، قرآن کريم به ذکرآن دو بسنده کرده است.بر اساس آنچه گفته شد، ابزارهاي معرفت و فهم دين عبارتند از: حواس ظاهري، درک وجداني و تفکر عقلي. در
بحثهاي پيشين کارکردهاي عقل در معرفت ديني را بيان نموديم. درک حسي نيز در شناخت دين نقش تعيين
کنندهاي دارد. مشاهده آيات تکويني – اعم از مشاهده سطحي و علمي- زمينه ساز تفکر عقلي در نظام
آفرينش و خداشناسي است. چنان که آگاهي از معجزات پيامبران و پيشوايان معصوم نيز از طريق ادراک حسي
(حس بينايي و شنوايي) امکانپذير بوده است. آگاهي از متواتر بودن قرآن کريم براي مردم پس از عصر
رسالت، آگاهي از روايات پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) آشنايي با تاريخ دين و شرح حال راويان احاديث
نيز از طريق ادراک حسي فراهم گرديده است.درک وجداني و دريافت دروني از دو جهت در دين شناسي به کار ميآيد، يکي احساسها و تمايلات فطري که
در بحث منشا دين درباره آن سخن گفتيم و ديگري کشف و شهودهاي عرفاني که از طريق رياضتهاي مشروع و
تهذيب و تزکيه درون به دست ميآيد، هر چند اين راه عموميت ندارد و تنها عده اندکي توفيق فراهم ساختن
شرايط دستيابي به آن را کسب مينمايند. در روايات پيشوايان معصوم (ع) از اين معرفت به «رؤيت قلبي»
تعبير شده است.
قواعد فهم دين
فهم دين در گرو به کارگيري مجموعهاي از قواعد و راهکارهايي است که برخي ادبي و لغوياند، برخيمنطقي، برخي ديگر عقلايي و پارهاي هرمنوتيکي و تفسيري ميباشند. در اين جا به اختصار اين قواعد را
بازگو ميکنيم:
1 . قواعد منطقي:
قواعد منطق راهگشاي هر گونه تفکر و شناخت حصولي ميباشند، بدين جهت همه دانشهاي بشري وامدار
آنهايند و در اين باره ميان معرفتهاي ديني و غير ديني، تفاوتي وجود ندارد.2 . قواعد لغوي و ادبي:
بدون آگاهي از معاني الفاظ که مربوط به لغت شناسي است و بدون آشنايي با قواعد ادبي که مربوط به دستور
زبان است، نميتوان به معناي آيات و روايات دست يافت و در نتيجه معرفت و فهم دين ممکن نخواهد بود.عالمان علوم قرآن، شناخت معاني واژگان قرآن را نخستين گام در جهت شناخت معاني قرآن دانستهاند.
براي آگاهي از معاني واژگان قرآن و روايات بايد کوشيد تا معاني آنها را در عصر نزول قرآن و صدور
روايات به دست آورد؛ زيرا چه بسا واژگان عربي در عصرهاي بعدي معانياي دارند که با معاني عصر نزول و
صدور آنها متفاوت است، در اين صورت، استناد به معناي مستحدث مانع از فهم دين خواهد بود. براي شناخت
معاني واژگان قرآن و روايات در عصر نزول و صدور آنها دو راه وجود دارد: يکي تتبع و تدبر در کاربردهاي
مختلف الفاظ در قرآن و روايات و ديگري رجوع به آثار ادبي بر جاي مانده از عرب در عصر رسالت.
رعايت قواعد صرف و نحو و فصاحت و بلاغت نيز در فهم معاني آيات و روايات لازم است؛ زيرا اين قواعد
ابزارهايي هستند که شارع مقدس مقاصد خود را به واسطه آنها بيان کرده است. هر پيامبري که از جانب
خداوند به نبوت برگزيده
شده است، ميبايست با زبان قوم خود با آنان سخن بگويد تا پيامهاي الهي را براي آنان بيان کند چنان