وسوسههاي نفساني و شيطاني گوش دهد و خود را از مواهب هدايت الهي محروم سازد: چنان که قرآن
ميفرمايد:
«انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا»
2 . در آيات قرآن اين مطلب که اکثريت انسانها به دليل سوء اختيار خود از موهبت هدايت الهي بهرهمند
نميشوند، به صورت مکرر و موکد آمده است:
- «و ما اکثر الناس و لو حرصت بمومنين»؛
- «و ان تطع اکثر من في الارض يضلوک عن سبيل الله»؛
- «ام تحسب ان اکثر هم يسمعون او يعقلون ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبيلا»؛
- «فابي اکثر الناس الا کفورا»؛
- «ولکن اکثر الناس لا يومنون»؛
- «و لا تجد اکثرهم شاکرين»؛
- «و اکثر هم للحق کارهون»؛
- «ولکن اکثر الناس لايشکرون»؛
هر گاه خداوند که خود هدايتگر بشر بوده است، اکثر انسانها را محروم از هدايت ميداند، محروميتي
که در اثر دل بستن به تمايلات نفساني و شيطاني رخ داده است، اظهار شگفتي از اين که تنها شيعيان
اثناعشري هدايت يافتگان راستين باشند، وجهي ندارد.3 . درباره رستگاري اخروي کساني که در دنيا نه از روي علم و عمد، بلکه از روي ناآگاهي يا غفلت يا عوامل
ديگري که ناشي از عناد و لجاجت در برابر حق نباشد، به آيين حق نگرويدهاند، بايد گفت آنان نسبت به
کارهاي ناروايي که انجام دادهاند معذورند و مشمول عقاب اخروي نخواهند شد و در مورد کارهاي نيکي که
انجام دادهاند و آن کارها را براي رضاي خداوند انجام دادهاند، استحقاق پاداش خواهند داشت. استاد
مطهري در اين باره گفته است:
«اگر کسي در رواياتي که از ائمه اطهار (ع) رسيده است دقت کند مييابد که ائمه بر اين مطلب تاکيد
داشتهاند که هر چه بر سر انسان ميآيد از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق تعصب و عناد
بورزد و يا لااقل در شرايطي باشد که ميبايست تحقيق و جستجو کند و نکند. اما افرادي که به واسطه قصور
فهم و ادراک و يا به علل ديگر در شرايطي به سر ميبرند که مصداق منکر يا مقصّر در تحقيق و جستجو به
شمار نميروند، آنها در رديف منکران و مخالفان نيستند، آنها از مستضعفين و مرجون لامر الله به شمار
ميروند و هم از روايات استفاده ميشود که ائمه اطهار (ع) بسياري از مردم را از اين طبقه
ميدانند.»
تکثرگرايي ديني و فلسفه نبوت
روشنترين دليل بر نادرستي نظريه تکثرگرايي ديني اين است که اين نظريه با فلسفه نبوت ناسازگار است،پيامبران الهي در هر دورهاي از جانب خداوند ماموريت
داشتند که انسانها را به آيين يکتاپرستي دعوت کنند و از پيروي هر آيين ديگري جز آن برحذر دارند.بسياري از مردماني که پيامبران الهي با آنان به مبارزه پرداختند کساني بودند که به وجود خداوند و
آفريدگاري او ايمان داشتند،430 و تنها در مسئله ربوبيت و عبادت مشرک بودند؛ يعني در اموري خاص به
ربوبيت غير خدا نيز معتقد بودند و آنها را پرستش ميکردند. آنان آن معبودها را به انگيزه تقرب به
خداوند پرستش ميکردند و به تعبير قرآن کريم ميگفتند: «ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي»
با اين حال عقايد آنان به عنوان عقايد باطل شناخته شد و به عنوان مشرکان و کافران به آنها وعيد عذاب