نکتههاي تکميلي
الف) از مطالب ياد شده روشن شد که کلام جديد با کلام قديم تفاوت ماهوي ندارد؛ زيرا تفاوت ماهوي در يکعلم در گرو تغير در موضوع يا اغراض يا روشهاي کلّي آن است، و اينها در علم کلام ثابت و لايتغيرند.آري، اگر هر گونه تحوّل در يک علم را تحوّل ماهوي بدانيم، ميتوان تفاوت کلام جديد و قديم را تفاوت
ماهوي دانست. چنين مناقشههايي ارزش علمي ندارد.ب) گاهي مسائل يا شبهات جديد کلامي از تحولاتي که در زمينه فلسفه و علم پديد آمده است، سرچشمه
ميگيرند، چنان که آرا و ديدگاههاي جديدي که در جهان غرب در زمينه فلسفه و معرفت شناسي مطرح
گرديده است، بحثهاي جديدي را درحوزه دين شناسي و الهيات در پي داشته است.98 به اعتقاد ما اين گونه
تحولات را نبايد- چنان که برخي گفتهاند- از ويژگيهاي کلام جديد دانست، اين گونه بحثها در محيطي
خارج از حوزه علم کلام رخ ميدهد، هر چند در علم کلام يک سلسله مسائل جديد را پديد ميآورند. چنان که
گاهي تحولات اجتماعي و رخدادهاي سياسي نيز منشأ طرح مسائل جديدي در علم کلام ميشوند. پديده حکميت
در تاريخ اسلام زمينه طرح بحث درباره حکم مرتکبان کباير و ظهور فرقه خوارج را فراهم ساخت. تغيير قبله
مسلمين از بيت المقدّس به سوي کعبه، بحث امکان و امتناع نسخ را ميان مسلمانان و يهود پيش آورد و
ج) معيارهايي که براي تجدّد در علم کلام يادآور شديم ثابت و مطلقاند، ولي مصاديق آنها متغير و نسبي
هستند؛ يعني پيوسته چنين است که تحوّل در مسائل، روش و زبان، مايه تجدّد در علم کلام ميشود. به
عبارت ديگر، تجدّد در علم کلام را بايد با مقياسهاي ياد شده سنجيد؛ ولي نمونههاي عيني و مشخص
مسائل، روش و زبان در علم کلام متفاوت و گوناگون خواهند بود.د) گاهي مسائل جديد کلامي، نه ريشه فلسفي و علمي دارد، نه منشأ فرهنگي، اجتماعي و سياسي؛ بلکه
خاستگاه کلامي دارد. يعني در حوزه علم کلام مسئلهاي مطرح شده است و درباره آن آرايي نيز ابراز
گرديده است. در چنين شرايطي متکلم به چارهجويي برخاسته و نظريهاي را طرح ميکند که خود به عنوان
مسئلهاي جديد مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. مسئله «کلام نفساني» که توسط برخي از متکلمان اهل
سنت و به قصد حل نزاع در بحث حدوث و قدم کلام الهي پيشنهاد گرديد، از اين قبيل است. اين مسئله از آن
زمان در شمار مسائل کلامي قرار گرفت. مسئله «امر بين الامرين» نيز که به عنوان راه سومي در مقابل دو
راه جبر و تفويض عنوان شد، نموه ديگري از اين گونه مسائل است.
مباحثي از کلام جديد
فصل اول
تعريف دين
نخستين و اساسيترين پرسشي که درباره دين مطرح ميشود اين است که حقيقت دين چيست؟ قبل از آن که به بيان تعريف اصطلاحي دين بپردازيم، معناي لغوي آن را بيان ميکنيم.
دين در لغت
واژه دين در لغت معاني يا کاربردهاي گوناگوني دارد که عبارتند از: جزا و مکافات؛ اطاعت و انقياد؛ رسمو عادت؛ حسابرسي و بررسي؛ تدبير امور، چيرگي و برتري؛ طريقه و آيين.99 به اعتقاد برخي از محققان واژه
دين در لغت سه معناي اصلي دارد که عبارتند از: عادت و رسم؛ تلافي و مجازات؛ اطاعت و فرمانبرداري.