ج) جهان بيني و ايدئولوژي - در آمدی بر کلام جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آمدی بر کلام جدید - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وينستون کينگ111 نيز در مقاله «دين» اصل رستگاري را عنصر مشترک اديان دانسته است. به اعتقاد او
رستگاري ديني دايره‌اي گسترده‌ دارد و از ارضاهاي طبيعي گرفته تا وجد ابدي اتحاد با حقيقت مطلق را
در بر مي‌گيرد. از اين رو، در اديان ابتدايي نيز يافت مي‌شود.

ج) جهان بيني و ايدئولوژي

به اعتقاد علامه طباطبايي عنصر مشترک اديان مجموعه‌اي از بايدها و نبايدهاي رفتاري است که بر نوعي
جهان بيني استوار است. مبناي اين نظريه اين است که انسان به زندگي اجتماعي نيازمند است، چنان که
زندگي اجتماعي نيز به دستور العمل‌اي ويژه‌اي نياز دارد که مبناي نظام اجتماعي بشر باشد، خواه اين
دستور العمل‌ها را خود وضع کنند يا از ديگري بپذيرند. از سوي ديگر، بايدها و نبايدهاي رفتاري از نوع
شناخت و اعتقاد انسان درباره واقعيت خود و جهان سرچشمه مي‌گيرد. بنابراين، مجموع شناخت و اعتقاد
انسان درباره جهان و دستور العمل‌هاي متناسب با آن «دين» ناميده مي‌شود. تفاوت ميان اديان به
تفاوت‌هاي اعتقادي و دستور العمل‌هاي مبتني بر آن باز مي‌گردد.

تعريف عام و خاص دين

با توجه به هر يک از ديدگاه‌هاي سه گانه که درباره عنصر مشترک اديان بيان گرديد مي‌توان، تعريف
جامعي از دين ارائه داد. البته چنين تعريفي نسبت به هر يک از

اديان ناتمام خواهد بود، زيرا عنصر مشترک اديان به منزله جنس است و تعريف به جنس تعريف ناقص است.

تعريف تام هر يک از اديان در گرو آن است که آنچه از مختصات آن دين به شمار ‌مي‌رود نيز بيان شود. در
آن صورت تعريف دين، خاص خواهد بود نه عام.

بنابراين اگر غرض از تعريف، ارائه تعريفي عام از دين باشد به گونه‌اي که دين را از امور ديگر جدا
سازد مي‌توان از عنصر مشترک اديان بهره گرفت و دين را با آن تعريف کرد، ولي اگر غرض ارائه تعريف براي
ديني خاص باشد، ذکر عنصر مشترک اديان در تعريف کافي نخواهد بود، بلکه بايد ويژگي آن دين را در تعريف
به کار گرفت. اين دوگانگي در تعريف، به دين اختصاص ندارد، هر جا امور متعدد و متکثر وجود داشته باشد،
دوگانگي در تعريف (تعريف عام و خاص) مطرح خواهد بود؛ مثلاً خط و سطح و حجم در اين جهت که کم متصل و قار
الذات‌اند اشتراک دارند، ولي هر يک از آنها ويژگي خاص خود را دارد که مابه الامتياز آن از اقسام
ديگر است. خط کم متصل يک بعدي است؛ سطح کم متصل دو بعدي و حجم کم متصل سه بعدي است. بديهي است وجود
تفاوت و تمايز ميان اين اقسام سه گانه مانع وجود عنصر مشترک ميان آنها نيست. اکنون اگر آن جامع مشترک
در تعريف آورده شود، کم متصل قار الذات از ديگر اقسام کم متمايز خواهد شد و اگر ويژگي هر يک از اقسام
سه گانه آن آورده شود، آن قسم از اقسام ديگر متمايز خواهد شد. اين مطلب در مورد تعريف عام و خاص دين
نيز جاري است. با ذکر عنصر مشترک ميان اديان، دين از غير دين متمايز مي‌شود و با ذکر ويژگي هر يک از
اديان، آن دين از اديان ديگر متمايز خواهد شد.

گونه شناسي تعاريف دين

يکي از مسائلي که درباره تعريف دين مورد توجه دين پژوهان قرار گرفته است، طبقه‌بندي يا گونه ‌شناسي
تعريف‌هاي دين است. منشأ اين بحث دو چيز است،

يکي اين که دين داراي ابعاد يا اضلاع گوناگوني است و مي‌توان آن را با توجه به هر يک از آنها تعريف
کرد، در نتيجه تعريف‌هاي متفاوتي از دين ارائه خواهد شد؛ ديگري اين که رشته‌هاي علمي دين پژوهشي
متفاوت است، هر رشته‌اي از زاويه و منظر ويژه‌اي دين را مورد پژوهش قرار داده و از آن منظر ويژه آن
را تعريف کرده است.

در يک تقسيم بندي کلي تعريف‌هاي دين را به دو گونه ذاتي يا ماهوي114 و کارکردي115 تقسيم کرده‌اند.

تعريف‌هاي ذاتي يا ماهوي در صدد بيان ماهيت و جوهر دين‌اند؛ يعني بيان اين که ذات و جوهر دين از چه

/ 113