و در آيات ديگر از فرمانروايي پيامبراني چون داوود،208 سليمان209 و يوسف210 سخن گفته است. چنان که در
آيات متعددي از جمله آيات ذيل مقام حکمراني و رهبري سياسي پيامبر اسلام را يادآور شده است:
1 . «انا انزلنا اليک الکتاب بالحق لتحکم بين الناس بما اراک الله و لاتکن للخائنين خصيماً»؛211 ما
کتاب (شريعت اسلام) را به حق بر تو فرو فرستاديم تا بر اساس آن چه خداوند به تو آموخته است در ميان
مردم داوري کني، پس از خيانت کاران حمايت مکن.2 . «النبي اولي بالمومنين من انفسهم»؛212 پيامبر نسبت به مومنان (در امور مربوط به زندگي) از خود آنها
سزاوارتر است)، (مومنان در همه شئون مربوط به زندگي خود بايد پيرو پيامبر باشند).3 . «فلا و ربک لايومنون حتي يحکموک فيما شجر بينهم ثم لايجدوا في انفسهم حرجا مما قضيت و يسلّموا
تسليما»؛213 سوگند به پروردگارت که آنان ايمان نميآورند، مگر اين که در مشاجرهاي که ميان آنها رخ
ميدهد از تو داوري بخواهند و در دل خود نسبت به داوري تو احساس ناخشنودي نکنند و تسليم محض حکم تو
باشند.
گستره هدايتهاي قرآني
اکنون اگر به گستره هدايتهاي قرآن بنگريم درخواهيم يافت که دين- آن گونه که در قرآن معرفي شده است-قلمروي گسترده دارد و زندگي انسان را در چهار حوزه کلي هدايت ميکند:
1 . رابطه انسان با خدا؛
2 . رابطه انسان با خود؛
3 . رابطه انسان با انسانهاي ديگر؛
4 . رابطه انسان با جهان.هدايتهاي قرآني به عقايد، اخلاق و عبادات اختصاص ندارد؛ بلکه شئون
اجتماعي، اقتصادي، کيفري و سياسي زندگي انسان را نيز شامل ميشود. ديني که قرآن بيانگر و بلکه تبلور
آن است، هم راجع به عبادات و اخلاق سخن گفته است و هم درباره قوانين مدني، جزايي و بين المللي، هم
زندگي خانوادگي بشر را در بر ميگيرد و هم زندگي اجتماعي و اقتصادي و سياسي او را. در اين صورت چگونه
ميتوان گفت، اسلام ربطي به زندگي اجتماعي ندارد و مسئله حکومت و سياست از قلمرو اسلام بيرون است؟
اين حقيقت را برخي از مستشرقان نيز دريافتهاند. چنان که جاکسون حقوقدان برجسته امريکايي گفته است:
در قوانين اسلامي، سرچشمه وضع قانون اراده خداست، ارادهاي که بر پيامبر او محمد (ص) آشکار گرديده
است. اين قانون تمام مومنان را جامعه واحدي ميشناسد، اگر چه از قبايل و قوميتهاي گوناگوني تشکيل
شده باشند و در مناطق دور ازهم زندگي کنند. در اين جا دولت هم مطيع قرآن است و قرآن قوانين و طرز سلوک
افراد نسبت به يکديگر و نسبت به اجتماع را معين ميکند تا تحول سالم از اين جهان به جهان ديگر را
تامين نمايد. نميتوان نظريههاي سياسي يا قضايي را از تعليمات پيامبر (ص) تفکيک نمود؛ تعليماتي که
طرز رفتار نسبت به اصول مذهبي، و طرز زندگي شخصي و اجتماعي و سياسي همه را تعيين ميکند»
نقد سکولاريسم
از مطالبي که درباره قلمرو دين بيان گرديد ميتوان به نادرستي انديشه سکولاريسم پي برد.سکولاريسم216 انديشهاي است که در دنياي غرب نسبت به آيين مسيحيت مطرح گرديد، اما به تدريج به جهاناسلام نفوذ کرد و برخي از دين شناسان و نويسندگان مسلمان نيز آن را پذيرفته و به ترويج آن پرداختند.سکولاريسم نظريهاي است که قلمرو دين را به زندگي فردي انسان در زمينه اخلاق و عبادت منحصر