اتفاق فهم و معرفت از سويي، و اختلاف فهم و معرفت از سوي ديگر خواهد بود. برخي افراد از ذهني خلاق،
نقاد و جستجوگر برخوردارند و برخي ديگر فاقد اين ويژگيهايند؛ بعضي انسانها زودباور و بعضي
ديرباورند؛ بعضي در تحقيق کم حوصله و شتابزدهاند و بعضي ديگر بردبار و شکيبا و برخي از اين عوامل
اختلاف را ميتوان برطرف کرد و برخي از آنها قابل رفع نيست.در اثر تفاوتهاي فکري و ادراکي و رواني افراد در مباني معرفتي يا قواعد و اصول تفسيري ميان آنها
اختلافهايي پديد خواهد آمد که منشا اختلاف فهم و برداشت آنان از متون وحياني خواهد شد. يکي براي
جمله شرطيه يا وصفيه قائل به مفهوم است و ديگري آن را قبول ندارد؛ يکي اجمال مخصص را سبب احتمال عام
ميداند و ديگري نميداند؛ فردي معتقد است که صيغه امر بر فوري بودن انجام فعل دلالت ميکند و
ديگري به آن معتقد نيست و
گاهي نيز افراد در قواعد و ضوابط فهم و اجتهاد اتفاق نظر دارند ولي در تطبيق آنها بر مصاديق اختلاف
ميکنند؛ مانند اين که همگان قبول دارند که وصف اطلاق براي کلام وقتي حاصل ميشود که متکلم در مقام
بيان تمام مقصود خود، نه در صدد بيان اجمالي مراد خويش باشد. حال، چه بسا در تشخيص مصداق آن اختلاف
پديد ميآيد. داشتن مواضع مذهبي، سياسي، اجتماعي و مانند آن نيز از عوامل اختلاف در فهم و تفسير
متون ديني است. از باب مثال ميتوان به آيات و روايات مربوط به اميرالمومنين علي (ع) را
پذيرفتهاند، ولي به دليل اعتقادي که در باب عدالت صحابه دارند، تاويل نصوص امامت را لازم
دانستهاند.
آنچه گفته شد، اسباب فکري و ادراکي اختلاف بود. پارهاي از اختلافات نيز منشا نفساني و شيطاني
دارند؛ يعني، چه بسا افرادي آيه يا حديثي را به گونهاي تاويل کنند که با مقاصد نفساني آنان هماهنگ
باشد. قرآن کريم از کساني به عنوان بيماردلان ياد ميکند که متشابهات قرآن را ملاک عمل خود قرار
ميدهند و محکمات را رها ميکنند. آنان با اين کار در پي فتنهانگيزي هستند، چنان که ميفرمايد: «
فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه » گروهي که در دلهاشان ميل به باطل
است از پي متشابه رفتند تا به تاويل کردن آن، فتنهگري پديد آرند »
معيار ارزيابي و داوري
در اين که در مورد فهمها و تفسيرهاي مختلفي که از متون وحياني و يا غير وحياني ارائه ميشود،ميتوان دست به ارزيابي و داوري زد، اختلافي وجود ندارد. اساساً حيات تفکر بشري بر اين پايه استوار
گرديده است. بايد ديد معيار ارزيابي و داوري در مورد آراي تفسيري مختلف چيست؟ مهمترين معيارهايي
که در ارزيابي آراي مختلف تفسيري ميبايد در نظر داشت عبارتند از:
1 . اصول مسلم عقلي؛ مانند اصل عدم تناقض که بدون آن هيچ رأي و نظري قابل قبول نخواهد بود.2 . قواعد منطقي تفکر؛ زيرا بدون رعايت اين قواعد، تفکر درست تحقق نخواهد يافت و استدلالي که بر
نظريهاي اقامه ميشود، مغالطه آميز خواهد بود و بحث مغالطات منطق براي جلوگيري از اين گونه سوء
فهمهاست؛
3 . قواعد مسلم زبان شناختي و عقلايي حاکم بر محاوره و مفاهمه بشري؛ زيرا فرض بر اين است که متکلم يا
مؤلف با بهرهگيري از اين قواعد سخن گفته و يا متني را نگاشته است؛
4 . سازگاري تفسير با نصوص و محکمات متن؛ تفسيري که از ظواهر يک متن يا متشابهات آن ارائه ميشود،
نبايد با نصوص و محکمات آن تعارض داشته باشد؛
5 . هماهنگي تفسير با مباني فکري و جهانبيني مولف متن يا گوينده سخن.با توجه به معيارهاي ياد شده ميتوان درباره آراي مختلف تفسيري يک متن به ارزيابي و داوري پرداخت