معادل انگليس واژه دين کلمه Religion است. درباره معناي لغوي اين کلمه دو
ديدگاه است. برخي معناي آن را توجه، عنايت و مواظبت دانستهاند.101 و به اعتقاد برخي ديگر معناي آن
ربط دادن و به هم پيوستن است.
دين از مقولاتي است که توجه بسياري از متفکران و متخصصان در رشتههاي مختلف دينپژوهي را به خود
جلب کرده است. متکلمان، مفسران، فيلسوفان دين، جامعه شناسان، روانشناسان و مورخان دين هر يک با
انگيزه و به شيوهاي خاص به بحث درباره دين پرداخته و از منظر ويژهاي آن را تعريف کردهاند. بدين
جهت براي دين تعريفهاي بسياري ارائه شده است که با يکديگر متفاوت و گاهي متعارض ميباشند. از اين
رو برخي بر اين عقيدهاند که ارائه تعريفي جامع و مانع از دين ممکن نيست و شباهتهاي اديان با
يکديگر را از قبيل شباهت خانوادگي؛ يعني شباهتي که ميان اعضاي يک خانواده وجود دارد، دانستهاند.
عنصر مشترک اديان
براي روشن شدن اين مطلب که آيا مي توان تعريف جامعي از دين ارائه داد که شامل همه اديان بشود يا نه؟
بايد ديد آيا ميان اديان مختلف عنصر مشترکي وجود دارد يا خير؟ هر گاه عنصر مشترکي وجود داشته باشد،
ميتوان آن را به عنوان تعريف دين به طور عام (تعريف عام دين) برگزيد. بسياري از دين پژوهان بر اين
عقيدهاند که ميان اديان مختلف ميتوان به عنصر مشترکي دست يافت. در اين که آن عنصر مشترک چيست؟
ديدگاههاي متفاوتي اظهار شده است که مهمترين آنها سه ديدگاه زير است:
الف) امر مقدس
به اعتقاد برخي از دينپژوهان، اعتقاد به امر مقدس عنصر مشترک اديان است.چنين اعتقادي حتي در اديان بدوي و طبيعتپرست هم وجود دارد. سودر بلوم104 گفته است: «مفهوم قدسي،مفهوم کليدي دين است و حتي از مفهوم خدا نيز شمول بيشتري دارد، زيرا ممکن است ديني بدون مفهوم خدا
وجود داشته باشد ولي هيچ ديني بدون تمايز بين قدسي و دنيوي وجود ندارد».
رودلف اُتو106 نيز طرفدار اين ديدگاه است و کتابي به نام «مفهوم امر قدسي» تاليف کرده است.
ميرچا الياده108 نيز از طرفداران بنام اين نظريه است. وي تصريح کرده است که خصلت قدسي، گوهر يگانه
پديده مذهبي است و نميتوان آن را با مقياسهاي فيزيولوژي، روانشناسي، جامعه شناسي و غير آن
مطالعه کرد. وي ياد آور شده است که :
«توتم پرستي، بتپرستي، پرستش طبيعت يا ارواح، پرستش شياطين و خدايان و پرستش خداي يگاه تجليات
گوناگون قدسيت ميباشند.»
ب) نجات و رستگاري
برخي ديگر، اصل نجات و رستگاري را عنصر مشترک اديان بزرگ دانستهاند، ادياني که به حيات پس از مرگ وزندگي اخروي اعتقاد دارند، اعم از اين که وحياني باشند يا نباشند. جان هيک از طرفداران اين نظريه
است. وي احتمال داده است که در اديان ابتدايي عقيده به نجات و رستگاري وجود ندارد، ولي در کليه اديان
بزرگ، نوعي اعتقاد به رستگاري وجود دارد. در اين اديان، عقيده به انتقال از يک جهان معصيت بار به
وضعيتي کاملا اميد بخش و بهتر وجود دارد. اين اديان اعلان ميکنند که هستي غايي، حقيقت مطلق و
الوهيت که هستي کنوني ما پيوند خود را با آن از
دست داده است، خير مطلق و بخشايشگر است. بنابراين، بايد به جست و جوي او برآمد و به ندايش پاسخ مثبت
داد؛ زيرا آنچه داراي حقيقت غايي است، داراي ارج و اعتبار غايي است.