شصت و سه سالگي به محکمه تفتيش عقايد در فلورانس احضار شد و به جرم تعليم امور باطل، گناهکار شناخته
شد و در طول هشت سال باقيمانده عمرش او را در خانهاي بازداشت کردند.به دنبال اين گونه حوادث ناگوار به تدريج اين مسئله مطرح شد که اساساً ميان علم و دين چه نوع
رابطهاي برقرار است؟ آيا رابطه آن دو از قبيل تعارض و ناسازگاري است، يا از نوع هماهنگي و سازگاري
است، و يا اين که آن دو از نظر موضوع، هدف و روش با يکديگر متفاوتاند و نه بايد آن دو را هماهنگ با
يکديگر دانست، و نه معارض و ناسازگار با يکديگر.کار گاليله امور زيادي را به چالش فرا خواند، اما نافذترين و مهمترين نتيجه آن توجه به رابطه علم و
دين بود. اين حوادث تاسفآور نشان داد که بايد غايات و روشهاي مربوط به اين دو فعاليت انساني مهم و
نيرومند را شناخت.
علم و دين مورد بحث
واژه علم کاربردهاي گوناگوني دارد و از جهات مختلف به اقسام متفاوتي تقسيم ميشود که برخي از آنهاعبارتند از:
1 . گستردهترين کاربرد آن هر گونه آگاهي که از هر طريقي و به هر کيفيتي براي انسان حاصل شود، در بر
ميگيرد. خواه آن آگاهي از طريق مشاهده سطحي بدست آيد يا از طريق آزمايش علمي، يا تحليل و استنتاج
عقلي، يا نقل ديني يا غير ديني، و خواه در سطح يک يقين منطقي باشد، به گونهاي که هيچ گونه احتمال
خلافي در آن راه نيابد، يا در حد اطمينان عرفي باشد که احتمال خلاف در آن راه دارد، ولي مورد اعتنا
قرار نميگيرد. کلمه نالج (Knowledge) در زبان انگليسي داراي چنين معناي گستردهاي است.2 . محدودترين کاربرد علم، به آگاهي حاصل از طريق برهان منطقي اختصاص دارد که با يقين بالمعني الاخص
در اصطلاح منطق برابر است. يقين بالمعني الاخص عبارت است از تصديق جزمي ثابت و مطابق با واقع.350 اين
معنا همان «علم اليقين» در اصطلاح ديني است. چنان که در قرآن آمده است: «کلالو تعلمون علم اليقين
لترون الجحيم»351 اگر علم يقيني ميدانستيد [هم اکنون] دوزخ را ميديديد» مقصود از علم يقين علمي است
که هيچ گونه شک و ترديدي در آن راه ندارد.
3 . يکي از کاربردهاي رايج واژه علم، اطلاق آن بر شاخهها و رشتههاي علمي است؛ مانند: علم تاريخ، علم
رياضي، علم منطق، علم فقه، علم تفسير، علم کلام، و واژه علم در اين کاربرد از جهات مختلف مورد تقسيم
قرار ميگيرد؛ مانند علوم عقلي و نقلي، علوم ديني و غير ديني، علوم طبيعي و اجتماعي يا انساني، علوم
قديم و جديد، علوم تجربي و غير تجربي و
مقصود از علم در بحث بررسي رابطه علم و دين همين کاربرد است و از ميان شاخههاي مختلف علوم، علوم
تجربي، اعم از طبيعي و اجتماعي يا انساني، مقصود است؛ زيرا چنان که اشاره شد اساساً بحث بررسي رابطه
علم و دين پس از طرح نظريههاي جديدي در حوزه طبيعت شناسي مطرح گرديد. اگر چه چالشهايي که در عصر
جديد در برابر دين ايجاد شد، صرفاً نشأت يافته از علوم تجربي نبود، بلکه نظريههاي فلسفي جديد نيز
چالشهاي ديني بسياري را پديد آوردهاند، ولي آنها خارج از حوزه علم قرار دارند و با اين که آنها
نيز مشمول کاربرد عام علم هستند، ولي درکاربرد اصطلاحي و رايج آن، با وصف فلسفي شناخته ميشوند نه
با وصف علمي. از اين رو، بحث رابطه فلسفه و دين به صورت مستقل از بحث رابطه علم و دين مطرح ميشود.حاصل آن که مقصود از علم در بحث مربوط به بررسي رابطه علم و دين، علم تجربي است که در زبان انگليسي آن
را ساينس (science) ميگويند. در فرهنگ انگليسي آکسفورد واژه مزبور اين گونه تعريف شده است: «مطالعه
ساختار و رفتار فيزيکي و طبيعي جهان و جامعه از طريق مشاهده و تجربه».
مقصود از دين نيز اولاً: دين وحياني است؛ ثانياً تعاليم وحياني وارد در کتاب و سنت در زمينههاي