فصل ششم کلام جديد - در آمدی بر کلام جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آمدی بر کلام جدید - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسباب و عوامل طبيعي مي‌پردازد و هيچ گونه اشاره‌اي به علت‌هاي ماوراي طبيعي و علت غايي ندارد،
اين نظريه مطرح شد که علم و دانش از تبيين‌هاي مبتني بر اسباب متافيزيکي و علت غايي به کلي بي‌نياز
است. و ازسوي ديگر، چون علم و دانش تجربي توانست در بهبود زندگي مادي بشر نقش تعيين کننده‌اي
بگذارد، اين ذهنيت پديد آمد که بشر هيچ گونه نيازي به علل ماوراي طبيعي و غايي ندارد. اين استنتاج
اگر چه پايه منطقي نداشت، ولي از جنبه روان‌شناختي بسيار نيرومند بود. بدين ترتيب علم تجربي نوين،
بدون اين که پايه گذاران آن بخواهند، تأثيرسلبي نيرومندي بر الهيات گذاشت.
تأثير فلسفه‌ها و علوم جديد بر علم کلام اگر چه در آغاز، کلام مسيحي را تحت تأثير قرار داد ولي پس از
انتشار اين آراي فلسفي و علمي در جهان اسلام، کلام اسلامي را نيز تحت تأثير خود قرار داد و متکلمان
اسلامي مواضع گوناگوني اتخاذ نموده و بحث‌ها و ديدگاه‌هاي متفاوتي در اين باره مطرح و اظهار کردند
و آثار کلامي بسياري در اين خصوص انتشار يافت.

فصل ششم
کلام جديد

اصطلاح کلام جديد76 نام جديدي است که حدود يک قرن از تاريخ طرح آن در حوزه بحث‌هاي مربوط به
دين‌پژوهي مي‌گذرد.گاهي نيز از آن به عنوان الهيات مدرن،77 تعبير مي‌کنند. درباره اين که مقصود از
کلام جديد چيست وچه تفاوتي با کلام قديم دارد، تلقي‌ها و تفسير‌هاي متفاوتي ارائه شده است. در اين
فصل، نخست برخي از اين ديدگاه‌ها را يادآور مي‌شويم، آنگاه به جمع‌بندي و بيان ديدگاه مختار
مي‌پردازيم.

کلام جديد در مسيحيت

نخست به بررسي کلام جديد در الهيات مسيحي مي‌پردازيم. از جمله کساني که اين اصطلاح را به کار برده
است، ويليام جيمز78 است. وي در سخنراني‌هايي که در سال‌هاي 1901و 1902 ميلادي درباره «تجربه ديني» ايراد
کرده است، از علم کلام جديد نام برده است. به اعتقاد وي رسالت کلام جديد اين است که اعتقادات

مذاهب مختلف را مطالعه نمايد و عقايد مشترک آنها را باز شناسد و به عنوان وجه سازش ميان مذاهب
گوناگون، پيشنهاد دهد.
جان هيک از الهيات مبتني بر «تجربه ديني» به نام کلام جديد ياد کرده است. وي، اين الهيات را جايگزين،
الهيات عقلي و الهيات وحياني مي‌داند که تا قرن نوزده ميلادي در دنياي مسيحيت شناخته شده بودند.
يادآور مي‌شوم الهيات مبتني بر تجربه ديني توسط شلاير ماخر81 مطرح گرديد. چنان که او را پدر «الهيات
جديد» ناميده‌اند.
ديويد. اف. فورد در بخشي از کتاب «متکلمان جديد» به بحث درباره کلام جديد مسيحي پرداخته است. وي اگر
چه تحولات جديد در الهيات مسيحي را به دوره پس از رنسانس علمي و اصلاحات ديني در جهان مسيحيت
بازگردانده است، ولي ترجيح مي‌دهد که آن را بر الهيات مسيحي قرن بيستم اطلاق نمايد.
از عبارت‌هاي ياد شده به دست مي‌آيد که اصطلاح کلام جديد در الهيات مسيحي نام جديدي است که توسط
فيلسوفان دين و متکلمان مسيحي در قرن بيستم به کار رفته است، ولي واقعيت آن به قرن بيستم اختصاص
ندارد، بلکه از يک ديدگاه، الهيات مسيحي پس از رنسانس علمي و اصلاحات ديني را شامل مي‌شود، و از
ديدگاه ديگر، ناظر به الهيات مبتني بر تجربه ديني است که توسط شلاير ماخر مطرح گرديد.

در هر حال، آنچه به عنوان کلام جديد مسيحي شناخته مي‌شود از نظر موضوع و مسائل مورد بحث با کلام قديم
تفاوتي ندارد، بلکه تفاوت در روش‌ها و نگرش‌هاي

/ 113