نقد - در آمدی بر کلام جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آمدی بر کلام جدید - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به عجز و نارسايي مدح و ثناي خداوند اذعان مي‌نمايند. چنان که پيامبر (ص) فرموده است: «لا احصي ثناء
عليک انت کما اثنيت علي نفسک» پيامبر (ص) با اين کلام خود هم خداوند را ثنا گفته است و هم نارسايي ثناي
خود را با اين جمله که او ثنايي جز آن چه خداوند مي‌پسندد، اراده نکرده است، جبران کرده است.

3 . کنه ذات خداوند را نمي‌توان درک کرد و اين مطلب خارج از موضوع بحث معرفت خداوند است؛ زيرا سخن در
معرفت ممکن درباره خداوند است که معرفت از طريق صفات جمال و جلال اوست، سخن در اين است که چنين
معرفتي پيراسته از تشبيه در توان بشر مي‌باشد.

4 . اصل نومن و فنومن کانت بر ادعاي جان هيک و ديگر طرفداران تکثرگرايي ديني دلالتي ندارد؛ زيرا آنچه
کانت مي‌گويد، اين است که بشر نمي‌تواند جوهر و ذات اشيا را درک کند، آنچه او مي‌تواند درک کند،
فنومن‌ها و پديدارهاست، اما او نگفته است که انسان‌ها در ادراک پديدارها با يکديگر اختلاف
مي‌کنند؛ بلکه وي به فهم‌هاي همسان و ثابت براي افراد بشر قائل است؛ زيرا معتقد است، مقولات ذهني
بشر که قالب‌هاي ذهني معرفت را تشکيل مي‌دهند، در همه اذهان يکسان است.

5 . مثال فيل و نابينايان که جان هيک آورده است لازمه‌اي دارد که وي و هيچ دينداري به آن ملتزم نخواهد
شد و آن عبارت است از جهل مطلق نسبت به حقيقت الوهي؛ زيرا آنچه هر يک از نابينايان با استفاده از حس
لامسه خود درک و تصوير مي‌کرد، فيل نبود. در اين صورت اساساً اين پرسش مطرح مي‌شود که آنان از چه
طريقي واقعيت فيل را اثبات کرده بودند؟ شايد موجودي به نام فيل وجود نداشته باشد. اين احتمال در مورد
حقيقت الوهي نيز داده خواهد شد. هر گاه هيچ ادراک و

تصويري از حقيقت الوهي با آن مطابقت ندارد، انسان‌ها از کجا مي‌توانند وجود چنين حقيقتي را اثبات
کنند؟ مگر اثبات يک واقعيت براي انسان راهي غير از ادراک دارد؟ ممکن است جان هيک بگويد، سخن من در
مورد کساني است که واقعيت داشتن حقيقت مطلق يا الوهي را قبول کرده‌اند و مي‌خواهند با او ارتباط
معرفتي برقرار کنند، ولي اين سخن مبناي منطقي ندارد؛ زيرا قبول واقعيت داشتن حقيقت الوهي راهي جز
ادراک و معرفت ندارد. بنابراين فرضيه ياد شده به شکاکيت درباره حقيقت الوهي منتهي مي‌شود.
مبناي ديني تکثرگرايي ديني
طرفداران تکثرگرايي ديني به برخي اعتقادات ديني نيز استدلال کرده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارت است از
لطف و رحمت و هدايت بي‌کران خداوند. به اعتقاد آنان انحصارگرايي ديني که نجات و رستگاري بشر را به
پيروان دين حق اختصاص مي‌دهد، با لطف، رحمت و هدايت بي‌کران خداوند سازگاري ندارد. يکي از طرفداران
تکثرگرايي در اين باره چنين گفته است:
«مي‌توان پرسيد اگر واقعاً امروزه از ميان همه طوايف ديندار که به ميلياردها نفر مي‌رسند، تنها
اقليت شيعيان اثناعشري هدايت يافته‌اند، در آن صورت هدايت‌گري خداوند کجا تحقق يافته است و اسم
هادي حق در کجا متجلي شده است؟ همين ملاحظات است که آدمي را وامي‌دارد تا پهنه هدايت و سعادت را
وسيع‌تر بگيرد و براي ديگران هم حظي از نجات و سعادت و حقانيت قائل شود و روح پلوراليسم هم همين
است».

نقد

1 . در اين که هدايت و رحمت خداوند، شامل و فراگير است، جاي ترديد

نيست. خداوند، پيامبران را که مظاهر هدايت و مبشران رحمت او بوده‌اند، براي همه افراد بشر فرستاده
است، ولي لازمه عموميت هدايت و رحمت الهي اين نيست که همه افراد بشر، اهل هدايت و بهره‌مند از رحمت
ويژه الهي گردند؛ زيرا فرض اين است که انسان موجودي است انتخاب‌گر و تصميم‌گيرنده. او مي‌تواند
ديدگان عقل و ضمير خود را بگشايد و از نور هدايت الهي بهره‌مند

/ 113