ج) عقل‌گرايي اعتدالي - در آمدی بر کلام جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در آمدی بر کلام جدید - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنها جنبه تعبدي ندارد، و برخي ديگر فراتر از توان ادراک عقل است و ايمان به آنها جنبه تعبدي دارد.
اين سخن آکويناس با ديدگاه فيلسوفان و متکلمان عقل گراي مسلمان هماهنگ است.

ج) عقل‌گرايي اعتدالي

ديدگاه درست درباره رابطه عقل و ايمان که ما آن را «عقل گرايي اعتدالي» مي‌ناميم، اين است که در دين
توحيدي و اصيل هيچ گونه آموزه ايماني که با عقل ناسازگار باشد يافت نمي‌شود و آموزه‌هاي ايماني از
نظر توانايي عقل در فهم آنها دو دسته‌اند: يک دسته آموزه‌هاي ايماني که عقل توانايي انجام آنها را
دارد و دسته دوم آموزه‌‌هايي که عقل از فهم آنها ناتوان است، ولي از آنجا که اين آموزه‌هاي ايماني
سرانجام به آموزه‌هاي دسته اول باز مي‌گردد، مي‌توان گفت همه آموزه‌هاي ايماني جنبه عقلاني
دارند. خواه بدون واسطه يا با واسطه. از باب مثال ايمان به ضرورت معاد و پاداش و کيفر در سراي قيامت را
عقل به صورت مستقل درک مي‌کند، ولي تفاصيل مربوط به آن از توان درک عقلي بيرون است، اما عقل ايمان به
آنها را نيز لازم مي‌داند؛ زيرا در گزارش وحيان آمده‌اند و ضرورت وحي و خطا‌ناپذيري آن را عقل
ادراک و اثبات کرده است.

نکته ديگر اين است که عقل بر ايمان تقدم دارد؛ زيرا ايمان که به معناي تصديق قلبي و گرويدن است،
متعلق مي‌خواهد، و متعلق ايمان بايد شناخته شده باشد. اين شناخت يا حصولي است يا حضوري، در عقلي
بودن شناخت حصولي درباره متعلق ايمان ترديدي وجود ندارد، شناخت حضوري نيز بر شناخت حصولي استوار
است؛ زيرا شهود متعلق ايمان فرع واقعيت داشتن آن است. بدين جهت است که شهود عرفاني در آغاز نيازمند
يقين عقلاني است. آري، پس از اين مرحله عارف مي‌تواند به مرتبه‌اي از معرفت برسد که از دسترس معرفت

عقلي بيرون

است. حکيم لاهيجي در اين باره گفته است:
«بايد دانست که آدمي را به خداي تعالي دو راه است: يکي راه ظاهر و ديگري راه باطن. راه باطن راهي است
که از آن به خدا توان رسيد و راه ظاهر راهي است که به او خداي را توان دانست، و از دانستن راه بسيار
است تا به رسيدن و راه ظاهر راه استدلال است، و راه استدلال مقدم است بر راه سلوک، چه تا کسي نداند که
منزلي هست، طلب راهي که به منزل برد نتواند کرد.»
عقل گرايي اعتدالي، علاوه بر اين که مبتني بر اصول و معيارهاي عقلاني است، مورد تاييد وحي قرآني و
روش پيشوايان معصوم (ع) نيز مي‌باشد. قرآن کريم در عين اين که بر ايمان يقيني درباره معاد تاکيد
مي‌ورزد «و بالاخره هم يوقنون»340 يادآور مي‌شود که برپايي قيامت را کسي جز خداوند نمي‌داند و در
پاسخ کساني که وقت آن را از پيامبر (ص) مي‌پرسيدند، مي‌فرمايد: اين مطلب را نه پيامبر مي‌داند و نه
هيچ کس ديگر، آنجا که مي‌فرمايد: «يسئلونک عن الساعه أيان مرسها قل انما علمها عند ربي لا يجعليها
لوقتها الا هو يسئلونک کانّک حفيّ عنها قل انما علمها عندالله»341 از تو درباره زمان وقوع قيامت
مي‌پرسند، بگو علم آن نزد پروردگار من است و وقت آن را جز خداوند آشکار نمي‌سازد بار ديگر از تو
درباره وقت وقوع قيامت مي‌پرسند گويا تو از آن آگاه باشي، بگو علم به زمان وقوع قيامت نزد خداوند
است» (و کسي جز او از آن آگاه نيست) بنابراين ميان داشتن ايمان يقيني به قيامت و ندانستن وقت وقوع آن
منافاتي وجود ندارد.

در کلامي از امير المومنين (ع) نيز عقل گرايي اعتدالي به روشني بيان شده است. چنان که فرموده است: «لم
يطلع العقول علي تحديد صفته و لم يحجبها عن واجب معرفته»؛342 خداوند عقل‌ها را بر نهايت صفت خود آگاه
نساخت و از معرفت واجب خود نيز محروم نکرد» بر اين اساس عقول بشري مي‌توانند به معرفت واجب در باب
ايمان دست يابند، ولي معرفت آنها محدود است و به کنه و نهايت صفات الهي راه

/ 113