مجموعه عقايد، اخلاق و مقرراتي است که بشر با فکر خود تدوين کرده است و دين الهي مجموعه عقايد،
اخلاق، قوانين و مقرراتي اجرايي است که خداوند آن را براي هدايت بشر فرستاده است.
ب) تعريف عام دين
تعريف عام دين مکاتب و آيينهاي ماترياليستي و اومانيستي را که در آنها ايمان به خدا يا خدايانوجود ندارد شامل نميشود؛ ولي آيينهايي را که در آنها اعتقاد به خدا يا خدايان مطرح است شامل
ميشود. بر اين اساس، دين با ويژگي ايمان به خداوند به عنوان آفريدگار جهان شناخته ميشود و داراي
دو مصداق توحيدي و شرک آميز است. تعريف زير از اين قسم است:
«دين در اصطلاح به معناي اعتقاد به آفرينندهاي براي جهان و انسان و
دستورهاي عملي متناسب با اين عقايد است. از اين رو، کساني که مطلقا معتقد به آفرينندهاي نيستند و
پيدايش پديدههاي جهان را تصادفي و يا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادي و طبيعي ميدانند، بيدين
ناميده ميشوند؛ اما کساني ک معتقد به آفرينندهاي براي جهان هستند، هر چند عقايد و مراسم ديني
آنها توام با انحرافات و خرافات باشد «ديندار» ناميده ميشوند»
تعريف زير نيز از اين قسم است:
«دين مجموعهاي از اعتقادات، ارزش ها و احکامي است که محورش خداپرستي است و داراي دو قسم است: حق و
باطل، دين باطل آن است که نوعي شرک درآن باشد يا اطاعت از غير خدا يا بدعتها يا احکام غير خدايي در
آن باشد و دين حق آن است که توحيدي باشد و هيچ گونه شرک يا حکم يا اطاعت غير خدا در آن نباشد.»
ج) تعريف خاص دين
تعريف خاص دين آن است که تنها دين توحيدي را شامل ميشود، همه شريعتهايي که پيامبران از جانبخداوند آوردهاند، دين حقاند. تحريفها و تغييرهايي که در آنها رخ داده است، خارج از اين تعريف
است. بيشتر تعريفهايي که متکلمان و دين شناسان مسلمان براي دين گفتهاند، از اين قسم است که
نمونههايي را يادآور ميشوم:
1 . «دين در اصطلاح شرعي بر شريعتهايي اطلاق ميشود که از جانب خداوند به واسطه پيامبر براي بشر
آورده شده است»؛
2 . «دين، به مجموعه تکاليفي که انسانها به وسيله آن خدا را اطاعت ميکنند، گفته ميشو. در اين
صورت، دين مرادف با ملت و شريعت است»؛
3 . «دين، يعني نظام فکري و عملي که از جانب خدا براي نجات و سعادت بشر عرضه
ميشود و گروهي به نام پيام آور دين در ابلاغ و نشر آن ميکوشند»؛
4 . «دين از دو رکن اساسي تشکيل ميگردد: رکن اول اعتقاد به وجود خداوند يکتا و جامع صفات کماليه است
که جهان را بر مبناي حکمت برين خويش آفريده و انسان را به وسيله دو راهنماي بزرگ (عقل به عنوان حجت
دروني و انبيا و اوصيا به عنوان حجت بروني) در مجراي حرکت تکاملي تا ورود به لقاء الله قرار داده است
و اعتقاد به ابديت که بدون آن، حيات و کل جهان هستي، معمايي لاينحل است. رکن دوم برنامه حرکت به سوي
هدف است که احکام و تکاليف ناميده ميشود و داراي دو بخش است: الف) احکام اخلاقي که براي تحصيل
شايستگي و تهذيب نفس و تصفيه درون مقرر شده است؛ ب) احکام فقهي که به دو قسم احکام اوليه و احکام
ثانويه تقسيم ميشود»
د) تعريف اخص دين
تعريف اخص دين به آيين اسلام اختصاص دارد. اين گونه تعريف در عرف متکلمان و دين شناسان مسلمان چندانمرسوم نبوده است، ولي برخي از متفکران اسلامي چنين تعريفي از دين ارائه دادهاند که تعريف زير از