ميزان درجه هبوط آن . و برج عقرب برج هبوط قمر بود و درجه سوم عقرب درجه هبوط آن و على هذا القياس .
هر كوكبى را در برجى و درجه اى نوعى قوتى يافته اند آنرا شرف آنكوكب ناميده اند و يا ضعف و آنرا هبوط گفته اند . برج شرف همه آن شرف باشد مگر آنكه در آن درجه قوى بود . چون كوكب به برج شرف تحويل كرد ابتداء قوه بود و روز بروز متزايد باشد تا آندرجه معين و در آنجا كمال قوه بود و چون از آن درجه گذشت شروع در تناقص كند تا به حلول او به برج ديگر . و حال هبوط همچون حال شرف است يعنى چون كوكب به برج هبوط تحويل نمايد ضعيف ميشود و روز بروز ضعف او بيفزايد تا بدرجه هبوط و در آنجا در كمال ضعف باشد و چون از آندرجه گذشت شروع كند در تناقص ضعف تا اينكه تحويل نمايد به برج ديگر .
چون شمس در هر دوره به حركت خاصه خود به نوزدهم حمل رسد و آن در هر سال شمسى مطابق نوزدهم فروردين ماه شمسى خواهد بود در آن يك شبانه روز حروف عاليات شرف شمس را كه هفت و سيزده اند بر نگين انگشترى حك كنند . و چنان انگشترى مزين به شرف شمس را در نزد خواص شرقى خاص است . نكته 977 هزار و يك نكته مطبوع به رسم و وصف و شرف شمس اختصاص يافته است بدانجا رجوع شود .
در بيان وجه تسميه دائره نصف النهار بدين اسم گفته ايم كه چون مركز جرم شمس به حركت اولى در فوق افق بدو رسد زمان روز بتقريب نصف شود و آنگاه غايت ارتفاع وى بود و هر گاه در تحت افق بدو رسد زمان شب بتقريب نصف شود و آنگاه غايت انحطاط وى بود . حالا سخن ما اين است كه مقدار روز و شب در اعمال متعارف هر مرز و بوم موكول به قرار داد و عرف مردمشان هست . مثلا در عرف ما اين است : كارگر كه اول روز بايد سر كار باشد اين اول روز متعارف كارگرى مقدارى بعد از طلوع شمس از افق است بديهى است كه دائره نصف النهار منصف مقدار چنين روز و شب قراردادى نيست . و در شرع محمدى على صادعه الصلوة والسلام در تعيين مواقيت عبادات مقدار يوم ما بين طلوع فجر ثانى يعنى صبح صادق تا زوال حمره مشرقيه از قمة الرأس كه دال بر غروب شمس است مى باشد