به احتمال قوى, دعبل در همان سفرِ قم و اقامتش در خانه شيعيانِ مخلص آن ديار بود كه خبر شهادت غريبانه و جانگداز امام رضا را شنيد. دعبلِ شوريده حال و عاشقِ امام رضا از شنيدن آن خبر ناگوار, پريشان شد و گريه و ناله آغاز كرد و همان جا به ياد آن دو بيت افتاد كه امام رضا بر قصيده او افزود: وَقَبْرٌ بِطُوسٍ يا§لَها§ مِنْ مُصِيبَةٍ… دعبل درعزادارى مردم مسلمان قم و دوستداران آل محمّد در سوگ امام رضا شركت كرد و در اين ايّام قصيده سوزناك و بلند (رائيّه)(1) را در مرثيه و مدح امام رضا و هجو و مذمّت بنى عباس به ويژه هارون الرشيد سرود.
در اين جا برخى ابيات آن قصيده غمْ سرود را مى آوريم:
اگر بر دنيا و زيبايى هاى آن دل بسته بودم, جاى آن داشت كه بر رفتگان خويش, زار بگريم.
در پى مكر زمانه و خيانت روزگار, جمع خاندانم پريشان شد, چنان كه گفتى كوه بر آنان فروريخت و هركس هراسان به سويى گريخت.
برخى از ايشان مانده اند و برخى ديگر از پى بانگ رعب انگيز منادى مرگ رفته اند و گروهى نيز از پى ايشان روان اند.
آنان كه مانده اند, بيم آن دارم كه از من جدا شوند, و آنان كه رفته اند, در انتظار بازگشتشان نيستم.
آن گاه كه خواهم از خاندان و فرزندانم خبر دهم, به خواب زده اى مى مانم كه پس از بيدارى, رؤياى خويش بازگويد.
اگر دلم به ياد رفتگان اهل بيت پيامبر خدا خوش نبود, به راستى كه غم هاى بى كران قرار از كفم مى ربود.
اى غمزده! جاى آن كه شب را در اندوه چيزهاى از دست رفته, به سحر آورى, دل به ياد مهربان حبيبانت بسپار كه دل محزون را نيكوتر از اين دل مشغولى نيست.
به يادآور, چه دست هاى كريمى كه در كربلا از بدن جدا گشت و فروافتاد و چه مبارك چهره ها كه بر خاك تيره فروخفت.
آيا حسين را از ياد ببرم و حال آن كه چون شبانگاهان آن بد مردمان ـ پنهان از چشم ها ـ بر قتلگاه او گذشتند, گفتند: به راستى كه او سرور آدميان است.
اى بد مردمان! آيا اين است پاداش رنج هاى بى شمار محمّد ْ كه در رساندن قرآن و آيات رحمت آن به شما, تحمّل كرد؟!
اى بد مردمان! چون پيغمبر چشم از جهان فرو بست, شما بر فرزندان او خلافت كرديد, همچون گرگ گرسنه اى كه بر گله اى شبانى كند!
از قبايل (ذى يمان),(بكر) و (مضر) كسى را نمى شناسم كه در ريختن خون فرزندان پيامبر شريك نباشد! ـ اين جماعت پليد چنان قمار بازانى, در لاشه شترى با هم شريكند.
آنان در كشتن و اسيرى بردن و آتش افروزى و ويرانگرى در حق خاندان پيامبر آن كردند كه جنگاوران اسلام در سرزمين (روم) و (خَزَر) با كافران كردند!
بنى اميه را در كشتن فرزندان پيامبر معذور مى دانم,(1) ولى براى بنى عباس عذرى نمى يابم.(1)
خانـدان اميـه و فرزندان حرب و مـروان و معيط همه كينه توز و ستمگرند!
آنان قومى هستند كه نخستين فردشان در دشمنى با اسلام كشته شد و چون چيره شدند, كافرانه به انتقام جويى و خونخواهى برخاستند.
اى دل غگمين! اگر ازاندوه دين, خلوتى مى جويى تا از درد خويش بكاهى, به قبر آن پاك نهاد در طوسِ هميشه بهار روى آور.
در طوس دو قبر است: يكى از آنِ برترين مردم و ديگرى متعلّق به بدترين ايشان, و اين خود مايه عبرت است! نه آن پليد را از قرب اين پاك سودى رسد و نه اين وجود پاك را از همجوارى آن ناپاك, زيانى.
چرا كه هركس در گرو عمل خويش است. پس تو هر يك از نيك و بد را خواهى برگزين, يا واگذار.(1)