مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 118
نمايش فراداده

آن هسته مشترك، همان چيزى است كه او در تشريح تجربه مينوى بيان داشته، كاملاً وابسته به دستگاه معرفت‏شناسى فريس است كه در جاى خود، نقد شده و نمى‏توان باروش پديدارشناسانه از آن حمايت كرد.

بخش دوم‏ مبانى نظرى تجربه دينى از ديدگاه ابن‏عربى‏

فصل اوّل‏ چيستى و انواع تجربه عرفانى‏

درآمد

تجربه دينى عنوان عام و فراگيرى است كه در غرب، در دوران جديد، در حوزه مباحث فلسفه دين و عرفان مطرح شده و انبوهى از مباحث و مسائل را همراه خود آورده‏است. در گذشته، با اقسام تجارب دينى و چيستىِ آن(1) آشنا شديم و ديدگاه اتو دراين باره را به تفصيل بررسى كرديم.

در ابن‏عربى آن‏چه با عنوان كشف يا مكاشفه و شهود يا مشاهده مطرح است، مهم‏ترين مصداق تجربه دينى به شمار مى‏آيد كه از آن در فرهنگ كنونى مغرب‏زمين با عنوان تجربه عرفانى ياد مى‏شود. اگر بخواهيم همه نظام هستى‏شناختى عرفانى ابن‏عربى (عرفان نظرى) را در يك جمله خلاصه كنيم، مى‏توانيم چنين بگوييم: «او در صدد است هستى را آن گونه كه انسان كامل شهود مى‏كند (يا در تجربه عرفانى خويش مى‏يابد)، توصيف كند».(2) مباحث مربوط به تجربه عرفانى، اعم از مبادى، ملازمات و لوازم آن، پيكره مكتب عرفانى ابن‏عربى‏را تشكيل مى‏دهد.

مكتب عرفانى ابن‏عربى پديده‏اى است كه در بستر فرهنگ اسلامى به وجود آمد و از اين فرهنگ، در ابعاد گوناگون آن تأثير پذيرفته است؛ اما در اين ميان، نقش عمده از آن بعد عرفانى فرهنگ اسلامى است كه از پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار: و سپس مشايخ بزرگ صوفيه، هم چون حسن بصرى، ابراهيم ادهم و رابعه عدويه آغاز مى‏گردد و توسط

1. همين نوشتار، ص 117 - 123.

2. ر. ك: توشيهيكو ايزوتسو، صوفيسم و تائوئيسم، ترجمه محمدجواد گوهرى، ص 40.