مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كسانى چون بايزيد بسطامى، حارث محاسبى و جنيد بغدادى ادامه مى‏يابد و با عبور از كسانى مانند ذوالنون مصرى، حلاج، ابوالحسن خرقانى، ابوسعيد ابوالخير و ابوحامد غزالى به ابن‏عربى مى‏رسد.

هر چند امور گوناگونى (از فلسفه افلاطون و فلوطين گرفته تا مكاتب عرفانى هندوان) در پيدايش و شكل‏گيرى مفاهيم و اصطلاحات عرفان اسلامى مؤثر بوده است، اما اصلى‏ترين مايه‏ها و ريشه‏هاى اين سنت، همان گونه كه خود عارفان مسلمان برآن تأكيد دارند، الهام گرفته از قرآن، سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار: (متون مقدس اسلامى) است.

مهم‏ترين عامل در پيدايش عرفان در ميان مسلمانان و توجه ايشان به مسأله كشف و شهود و اين كه علاوه بر فكر و انديشه و استدلال، راهى ديگر (تجربه عرفانى يا طريق قلبى)، كه بسى ارجمندتر و برتر از طريق انديشه است، فرا روى آدمى گشوده است كه باآن مى‏تواند به كنه هستى برسد و حقيقت را آن گونه كه هست دريابد، بى‏شك آيات كريمه قرآن مجيد است كه نمونه‏اى از آن‏ها را مى‏آوريم:

1. (سبحانَ اللَّهِ عَمّا يصفون إِلّا عبادَ اللَّهِ المخلصين)؛ منزه است خداوند از آن‏چه توصيف‏مى‏كنند، مگر بندگان مخلص خدا.(1) از اين آيه شريفه برداشت مى‏شود (يا دست كم مى‏تواند الهام‏بخش اين معنا باشد) كه خداوند از وصف‏هايى كه مردم عادى براى او بيان مى‏كنند، منزه است. به ديگر سخن، مردم عادى خداوند را آن گونه كه شايسته مقام الوهيت او است، نمى‏شناسند. او را تنها بندگان مخلص، يعنى كسانى كه همه وجودشان براى حق تعالى خالص شده و جز او درنهاد و نهانشان نيست، مى‏شناسند؛ زيرا او خود را به ايشان شناسانده و غير خود را ازياد ايشان برده است.

اين آيه مبدأ تأمل در حقيقت اخلاص و مراتب آن است و اين كه چگونه اخلاص معرفتى را براى انسان به ارمغان مى‏آورد كه از هيچ راه ديگرى نمى‏توان بدان دست يافت. آن معرفت چيست؟ چه ويژگى‏هايى دارد؟ و اهميت آن تا چه حد است؟ پرسش‏هايى

1. صافات (37)، آيه‏هاى 159 و 160.

/ 291