مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 132
نمايش فراداده

كشف معنوى‏

كشف معنوى مجرد و بدون صورت، عبارت است از ظهور معانى غيبى و حقايق عينى. در اين نوع كشف، اصل جوهر ذات معنا مكشوف مى‏گردد نه صورت ظاهر از آن در عالم مثال مطلق يا مقيد.(1) كشف معنوى داراى مراتبى به شرح زير است:

يكم: ظهور معانى در قوه مفكره، بدون به كار بردن مقدمات و ترتيب دادن قياس. دراين مرتبه از كشف، كه حدس ناميده مى‏شود، ذهن مستقيماً از مطالب به مبادى آن منتقل مى‏گردد. به ديگر سخن، در اين مرتبه، حقايق مجهول، بى‏آن‏كه حركت‏هاى فكرى متعارف صورت پذيرد، براى سالك معلوم مى‏گردد.

دوم: ظهور معانى در قوه عاقله است كه قوه مفكره را به كار مى‏گيرد. قوه عاقله قوه‏اى روحانى و غير حالّ در جسم است كه نور قدسى ناميده مى‏شود و حدس از پرتوهاى انوار آن است. از آن‏جا كه قوه مفكره نزد ابن‏عربى و شارحان او، مانند قيصرى و سيد حيدر آملى، قوه‏اى جسمانى است، نسبت به نور كاشف از معانى غيبى حجاب به شمار مى‏رود و به همين علت، اين نوع مكاشفه، پايين‏ترين مرتبه كشف را تشكيل مى‏دهد. ازاين‏رو گفته شده است كه فتح بر دو قسم است: فتحى در نفس، كه مفيد علم تام از طريق نقل و عقل است، و فتحى در روح، كه معطى معرفت از طريق شهود است، نه از طريق عقل و يا نقل.

سوم: ظهور معانى در مرتبه قلب است كه خود بر دو قسم است: اگر امر ظاهر شده براى سالك، از قبيل معانى غيبى باشد، آن را الهام خوانند و اگر از قبيل ارواح مجرد يا اعيان ثابت باشد، به آن مشاهده قلبى گفته مى‏شود.

چهارم: ظهور معانى در مرتبه روح است كه به آن شهود روحى گفته مى‏شود. روح در اين مقام، متناسب با استعداد ذاتى و اصلى خود، معانى غيبى و حقايق را بدون واسطه از حق تعالى گرفته و به ديگر قواى غيبى، مانند قلب و عقل، و قواى جسمانى منتقل مى‏كند. از اين رو، روح هم چون خورشيدى است كه به آسمان‏هاى مراتب روح (قواى مجرد) و

1. سيد جلال‏الدين آشتيانى، شرح مقدمه قيصرى، ص 558.