مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اراضى مراتب جسد (قواى جسمانى) پرتو افشانى مى‏كند. البته شخص در صورتى مى‏تواند معانى غيبى را بدون واسطه از خداى عليم به ميزان استعداد خود اخذ كند كه از كمّلين و اقطاب باشد. سالكانى كه بدين مرتبه نرسيده‏اند، در شهود روحى تابع قطب هستند و به اندازه استعداد خود از قطب يا روح جبروتى و ملكوتى، كه سالك تحت تربيت و حكم او است، حقايق غيبى را شهود مى‏كند.

پنجم و ششم: مراتب بعدى كشف معنوى، ظهور معانى در مرتبه سرّ و پس از آن، در مرتبه خفى است. كشف حقايق در مرتبه خفى، بالاتر از حد توصيف و بيان است و نمى‏توان بدان اشاره كرد. اين معنا اگر براى سالك به صورت ملكه در آيد و امرى مستمرباشد، علم او به علم حق متصل شده، بالاترين مقام كشف و شهود براى او حاصل‏مى‏گردد.

بايد توجه داشت كه در بسيارى موارد، به ويژه مكاشفات صورى مربوط به امور اخروى، كشف صورى همراه با آگاهى از معانى غيبى و در بردارنده كشف معنوى است و اين نوع كشف، ارزشمندتر و يقين‏آورتر از كشف معنوى محض است؛ زيرا ميان صورت و معنا جمع كرده است.

اين نوع مكاشفات نيز داراى مراتبى است. بالاترين مرتبه آن، شهود اعيان ثابت در حضرت علم الهى است.(1) در اين مرتبه، سالك از اعيان اشيا و استعدادها و احوال و آثار آن‏ها در علم ازلى و كيفيت ظهور و بروز وجود آن‏ها در خارج و نيز علم به ارتباط ميان حق و خلق و به طور كلى، از نظام هستى آگاهى مى‏يابد و به اين علم، كه برترين و بالاترين علوم است، سرّ القدر گفته مى‏شود. كسى كه از سرّ القدر آگاه باشد، از اسرار هستى و احوال و افعال بندگان آگاه بوده، قانون هستى و مسيرى را كه هر موجودى درپيش دارد، به خوبى مى‏داند.

از نظر ابن‏عربى انبياى الهى از جهت ولايت، از سرّ القدر آگاهند؛ اما از جهت رسالت چنين علمى ندارند. توضيح اين كه پيامبران از آن جهت كه رسول و حامل رسالت الهى هستند، احكام الهى را دريافت مى‏كنند كه متعلق به افعال امت ايشان و موجب صلاح

1. ابن‏عربى، فصوص‏الحكم، تصحيح ابوالعلاء عفيفى، ص 60 و 132.

/ 291