مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 147
نمايش فراداده

و به گزارش نفس آن‏چه ديده، اكتفا نكرده است.)؛ مانند كسى كه رؤيايى مى‏بيند (و آن را تعبير و تفسير مى‏كند)، كشف او صحيح است و از آن‏چه ديده، خبر داده و خطا در تعبير آن صورت گرفته، نه در آن‏چه ديده است. پس كشف هرگز خطا نمى‏كند، هر چند گوينده (در مقام گزارش از آن‏چه در كشف يافته) درباره مدلول آن، گاهى خطا مى‏كند و گاهى درست مى‏گويد.(1) اين كلام بر چند نكته در خور توجه دلالت دارد:

يكم: از نظر ابن‏عربى كشف پيامبر، كه در قالب كتاب و سنت گزارش شده، كشفى مصون از خطا بوده و صدق محض است كه همواره بايد به عنوان ملاك ارزيابى كشف و شهودها مورد توجه اهل معرفت باشد.

دوم: گاهى سالك در تعبير خود دچار خطا مى‏گردد، هر چند شهودش درست و مطابق با واقع است؛ مانند كسى كه در مشاهدات ظاهرى، شخصى را در تاريكى شب مشاهده مى‏كند كه از ديوار خانه‏اى بالا رفت، آن‏گاه مى‏گويد: «دزد وارد آن خانه شد»، در حالى كه او همان صاحب خانه بوده كه كليدش را گم كرده، به ناچار از ديوار بالا رفته است. او در اين كه ديده كسى از ديوار خانه همسايه بالا رفته، خطا نكرده و آن‏چه ديده، در خارج واقع شده است؛ اما در گزارش خود دچار خطا گرديده است. منشأ اين خطا آن است كه در گزارش، به بيان همان چيزى كه ديده، اكتفا نكرده، امورى را نيز بر آن افزوده است.

سوم: كشف هرگز خطا نمى‏كند. اين نكته ظاهراً با آن‏چه در سابق از سخن ابن‏عربى نقل كرديم، در تعارض است. ابن‏عربى از تلبيس ابليس سخن مى‏گويد و اين كه گاهى ابليس منظره‏اى شبيه آن‏چه سالك در مشاهداتش مى‏بيند، در خيال او پديد مى‏آورد و امر را بر او مشتبه مى‏سازد. ابن‏عربى در باب دويست و هشتاد و سوم فتوحات مكيه به تفصيل در اين باره سخن گفته،(2) تأكيد مى‏كند كه ابليس همواره مراقب سالك است تا او را با القائات باطل خود، از راه به در برد.(3) شايد اگر القائات ابليس را مكاشفه‏نما بنماييم، بتوانيم در اين حكم كه «كشف هرگز خطا نمى‏كند»، با ابن‏عربى همراهى كرده،

1. همان، ج 3، ص 7.

2. همان، ص 620 - 624.

3. همان، ص 622.