مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 211
نمايش فراداده

حضرت موسى براى گرفتن الواح، مدتى قوم خود را ترك گفته بود و غيبت او به طول انجاميد، سامرى با گردآوردن زينت قوم، گوساله‏اى پرداخت و مردم را به پرستش آن فراخواند.

و چون موسى، خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خويش بازگشت، گفت: پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد!

آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ و الواح را بر زمين افكند و [موى‏] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد.(1) از نظر ابن‏عربى، سبب خشم و غضب موسى بر گوساله پرستى قوم، آن بود كه نيك در الواحى كه در دست داشت، نظر نكرده و آن‏ها را بر زمين افكنده بود، كه اگر نيك تأمل كرده بود، در آن الواح هدايت و رحمت مى‏يافت.(2) چنان كه در چند آيه بعد آمده است:

«چون خشم موسى فرو نشست، الواح را بر گرفت و در نوشته آن، براى كسانى كه از پروردگارشان بيمناك بودند، هدايت و رحمتى بود».(3) اين هدايت از نظر ابن‏عربى همان‏ عمل گوساله و گمراه ساختن سامرى و برائت هارون از آن بود، كه در الواح مكتوب بود.

آن‏گاه هارون به موسى گفت: من ترسيدم كه تو بگويى: ميان بنى‏اسرائيل جدايى افكندى و مرا سبب پراكندگى و دودستگى ايشان بدانى؛ چه اين كه پرستش گوساله ميان آنان دو دستگى ايجاد كرد؛ زيرا برخى از آنان به پيروى از سامرى و تقليد از او، گوساله را پرستيدند و بعضى از آنان از پرستش گوساله باز ايستادند تا موسى نزد آنان آيد و از وى در اين باره بپرسند. از اين رو، هارون بيم آن داشت كه اين جدايى ميان آنان به او نسبت داده شود؛ اما موسى به حقيقت امر [درباره توحيد و پرستش خداوند] آگاه‏تر از هارون بود؛ چه اين كه مى‏دانست ياران گوساله، چه كسى را پرستش مى‏كردند؛ زيرا او مى‏دانست كه خداوند حكم فرموده كه جز او پرستش نشود و آن‏چه را حكم فرمود، غير آن نخواهدشد. بنابراين، توبيخ موسى هارون را به اين علت بود كه هارون پرستش گوساله را انكار مى‏كرد و قلب او چون موسى گسترش نداشت؛ چه اين كه عارف حق را در هرچيز مى‏بيند، بلكه او را عين هر چيز مى‏بيند:

1. اعراف (7)، آيه 150.

2. ابن عربي، فصوص الحکم، ص 191.

3. اعراف (7)، آيه 154.