مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 219
نمايش فراداده

ناشناخته و ناشناختنى است و تنزيه نزد ابن‏عربى مربوط به همين جنبه است.

تجليات خداوند

اما خداوند پياپى تجلى كرد و در اين تجليات، اسما و صفات خود را اظهار نمود. واسما و صفات نيز مقتضيات خود را آشكار ساختند و آن مقتضيات (اعيان ثابته) نيز در عالم خارج ظهور و بروز يافته، داراى فرد خارجى شدند. بدين‏سان كثرت در عالم جلوه‏كرد. نزد ابن‏عربى همه اين كثرت‏ها نمود و تجلى حقيقت وجود، يعنى حضرت حق است. اگر آن وجود نباشد، كثرات به كلى زايل و لاشى‏ء محض مى‏گردند. از آن‏جا كه وجود، تنها از آن خداوند است و جز او در دار هستى، به معناى دقيق كلمه، چيزى نيست و هر چه هست، جلوه او و تجلى او است، بنابراين، به يك معنا هرچه مى‏بينيم و هرچه در عوالم وجود هست، اسما و صفات خداوند است (تشبيه) البته در مقام تجلى و ظهور؛ اما در مرتبه ذات، هرگونه وصف و نعتى از او سلب مى‏گردد (تنزيه).

نقصان معرفت اهل تنزيه‏

ابن‏عربى در فصوص الحكم، فصى را با عنوان «فص حكمة سبّوحيّة فى كلمة نوحية» به بحث درباره مسأله تنزيه و تشبيه اختصاص داده است(1) كه بررسى آن، روشنگر برخى‏ ابعاد ديگر از ديدگاه او در اين باره است. از نظر ابن‏عربى حكمت سبّوحى در نوح پيامبر تجسم يافته است. سبّوح به معناى مسبَّح است، چنان كه قدوس به معناى مقدَّس است.(2) در اصطلاح عرفانى، سبّوح، تنزيه ذات و قدّوس، تنزيه صفات است و تنزيه ذات بر تنزيه صفات تقدم دارد.

از اين رو، فصى كه به بيان حكمت قدوسى مى‏پردازد، در پى فص سبّوحى آمده است.(3) شدت تنزيه در تقديس، بيش از تسبيح است؛ زيرا تسبيح منزه داشتن خداوند از شريك و صفات نقص، هم‏چون عجز است، در حالى كه تقديس منزه دانستن خداوند است از آن‏چه ذكر شد، همراه با مبرا دانستن او از همه ويژگى‏هاى ممكنات و هر نسبتى با

1. ابن‏عربى، فصوص‏الحكم، ص 68 - 74.

2. عبدالرحمن جامى، نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص، ص 126.

3. حسن حسن زاده، ممد الهمم فى شرح فصوص‏الحكم، ص 109.