مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 230
نمايش فراداده

حيرت، تفرق نظر است.

فما ثمّ الّا حيرة لتفرق النظر، ومن عرف ما قلناه لم يَحُر.(1) توضيح مطلب آن است كه وقتى عارف حجاب‏هاى ظلمانى و نورانى را كنار نهاد و مراتبى از هستى را در سير صعودى، يكى پس از ديگرى پيمود و به بحر بى كران الوهيت راه يافت و واحد را فارغ از كثرت‏هاى خارجى شهود نمود و شناخت، دربازگشت به عالم كثرات، هر چه را مشاهده كند، صورت آشناى آن واحد جميل و جليل را در او خواهد شناخت. در مثال، هم چون كسى است كه صاحب صورتى را از نزديك ديده و شناخته و با او انس يافته است، آن‏گاه در برابر آينه‏هاى گوناگونى قرار مى‏گيرد كه هر كدام بر حسب ويژگى‏هاى خاص خود، تصويرى از آن چهره به او ارائه مى‏دهد. آينه كوچك تصوير كوچك، و آينه بزرگ، تصوير بزرگ، آينه زرد، تصويرى زرد و آينه قرمز، تصويرى قرمز، آينه محدب، تصويرى كشيده و آينه مقعر، صورتى خميده و... او با هزاران صورت گوناگون، مختلف و ناسازگار رو به رو است؛ اما چون محبوب را در وراى اين صورت‏ها ديده است، با مشاهده آن صور به راحتى چهره آشناى دوست را مى‏شناسد، همه صورت‏ها را تصديق مى‏كند و در همه آن‏ها او را مى‏بيند.

سالك در مرتبه‏اى از تجربه عرفانى (مقام توحيد) ذات الهى را آينه و عالم طبيعت را صورت‏هاى گوناگونى مى‏بيند كه در آن آينه تصوير شده‏اند، بى‏آن‏كه هيچ تعدد و تكثرى در آن ذات پديد آورند، كه آينه واحد است و صورت‏ها گوناگون؛ اما در مرتبه‏اى ديگر (مقام تحقق)(2) هر يك از اشياى خارجى را به مثابه آينه‏اى مى‏بيند كه ذات حق را مى‏نماياند كه آينه‏هاى متكثرند؛ اما همه يك چيز را نشان مى‏دهند:

فعالم الطبيعة صور في مرآة واحدة، لابل صورة واحدة في مرايا مختلفة؛ بنابراين، عالم طبيعت، صورت‏هايى در يك آينه است، بلكه صورت يگانه‏اى در آينه‏هاى گوناگون است.(3)

1. همان، ص 78. ترجمه: «پس آن‏جا چيزى نيست جز حيرت كه سبب آن تفرق نظر است [كه از يك سو، وحدت و از سوى ديگر، كثرت را مشاهده مى‏كند.] و هر كس به آن‏چه گفتيم، معرفت يابد، متحير نخواهد شد».

2و3. مقصود از مقام تحقق، شهود كردن حق تعالى در صور اسمايش است كه همان موجوداتند. محقق، به حق از خلق پوشيده نمى‏شود و به خلق از حق محجوب نمى‏گردد. (عبدالرزاق كاشانى، اصطلاحات الصوفيه، ص 156).