اشتياق او به آنها بود، ظهور نمىكرد. انسانى كه تنها تحت تأثير هيبت و خوف است، همواره مىگريزد و تنها در صدد آن است كه با كفاره و قربانى، غضب نومن را فرو نشاند، نه آنكه خود را با او مرتبط سازد و در حيطه تملك او قرار دهد. در مطالعه تاريخ دين به اين نتيجه مىرسيم كه اهل دين همواره تلاش مىكردند كه از طرق گوناگون و با تمسك به رفتارهاى غريب و وسايطى آكنده از خيال، خود را به تسخير آن حقيقت رازآميز درآورند، با آن انس بگيرند و حتى به آن واصل گردند.(1) اينها همه حاكى از ناتمام بودنِ نظريهاى است در بيان منشأ دين، كه تنها بر عنصر بيم و هراس، هر چند در معناى متعالى آن، تأكيد مىورزد و از عنصر ديگر آن، كه شور و جذبه و كشش است، غفلت مىكند.
البته بايد توجه داشت كه مجذوبكنندگى نومن و ظهور و تجلى آن، در تجربه مينوى، به صورت امرى دلربا و دلكش، برخاسته از آگاهى عميقترى از او به عنوان augustum است. augustum واژهاى لاتين است كه در لغت به معناى متبرك، قدسى، عظمت و جلال به كار رفته است.(2) امر مينوى از آن جهت كه ارزش متعالى براى انسان تشخيص داده مىشود، fascinans است و از آن جهت كه فى نفسه يك ارزش عينى و واقعى است، augustum مىباشد. اتو مىنويسد:
امر مينوى august است از آن جهت كه امرى كه فى نفسه واجد قدر (بهاى) عينى و واقعى است، باز شناخته مىشود، قدرى كه تقديس و حرمت نهادنِ ما را به خود اختصاص مىدهد.(3) آگاهى از قدر و اعتبار نومن، مقارن خواهد شد با آگاهى از بىارزش بودن خود. هر اندازه ارزش عينى نومن بيشتر تجلى كند و در تجربه مينوى حضور كاملترى يابد، شخص، خود را پستتر، آلودهتر و بىبهرهتر از قدر و بها تلقى خواهد كرد، درست همانگونه كه از نظر وجودى، هر اندازه عظمت و جلال و كبريايى نومن بيشتر براى فرد ظاهر و متجلى گردد، حظّ وجودى كمترى براى خود خواهد ديد و به ديگر سخن،
1. I id. p. 32-33. 2. در كتابهاى لغتِ لاتين به انگليسى، اين مرادفها براى واژه augustum آمده است: Majestic holy consec ated 3. I id. p. 52.