مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
انسان اخذ و اقتباس شده باشند؛ اما وقتى درباره نومن به كار مىروند، مراد معناى مطلق و كامل آنها اراده مىشود. از جمله مفاهيمى كه در ازاى جنبه غيرعقلانى جذبه بوده يا شاكلههاى آن را به دست مىدهد، مفاهيم عشق(1) (محبت الهى)، رحمانيت،(2) شفقت(3) و دستگيرى(4) است.(5) اين مفاهيم را بايد همين گونه در نظر گرفت؛ يعنى به عنوان نمادهايى براى انعكاس آنچه بهطور كامل در قالب مفاهيم، بيان شدنى نيست، بلكه تنها در عمق جان و هنگام به شور آمدن تجربه مينوى، در عمق احساسات و احوال دينى يافت مىشود.كسانى كه خواستهاند اوصافى مانند غضب الهى را بر اساس نظامهاى الاهياتى، تعبير و تفسير كنند و از مفاهيمى مانند عدل الهى در مقام پاداش به نيكوكاران و كيفر به بدكاران، در اين باره مدد گرفتهاند، برخطا رفتهاند. به اعتقاد اتو اين شيوه تفسير خطا است؛ زيرا غضب الهى در اصل، امرى غيرعقلانى، يعنى فراتر از حيطه مفاهيم است. غضب خصيصهاى در آميخته با هيبت، غيرعادى و داراى دافعه است.(6) همين سخن درباره مفاهيمى هم چون «رحمان» و «رحيم» نيز مىآيد. اين مفاهيم تنها نمادهايى هستند براى انعكاس ناقص حقيقتى غيرعقلانى كه تنها توسط نيروى احساس به ادراك مىآيد.اتو تأكيد مىكند كه تجربه مينوى، حتى در اشكال نخستين آن و بدان گونه كه براى انسانهاى اوّليه، در آغاز ظهور دين روى داده، دو عنصر هيبت انگيزى و جذبه را توأمان واجد بوده است و از اين رو، سخن كسانى كه در بررسى تاريخ دين، نخستين احوال دينى را تنها ترس و لرز و هراس و بيم از نيرويى عظيم معرفى مىكنند، برخطا رفتهاند؛ زيرا اگر تنها همين حالت وجود داشت و احساس شوق و كشش و جذبه به سوى آن حقيقت در كار نبود، شكلهايى از مناسك دينى، كه بيانگر رويكرد انسان به امر مينوى و شيفتگى و