مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 61
نمايش فراداده

پيموده‏است. هرچند ممكن است در نگاه اوّليه، كنسرت‏هاى مدرن، هيچ شباهتى باصداهاى خشن و ناهنجارى كه از آلات موسيقىِ اقوام وحشى شنيده مى‏شود، به هم نرساند، اما حقيقت آن است كه اين دو، برآمده از يك حس مشترك در ميان انسان‏ها است.(1) كسى كه استعداد سرشارى براى موسيقى دارد، پيش از طى مراحل آموزش، ممكن است شيفته صداى شيپور و دُهل باشد، اما پس از گذراندن دوره‏هاى آموزش موسيقى، شايد ديگر حتى تحمل اين صداها نيز برايش دشوار گردد. همين شخص آن‏گاه كه تجربه پيشين خود را به ياد مى‏آورد و آن را با تجربه كنونى خود مقايسه مى‏كند، اعتراف مى‏كند كه در هر دو تجربه، يك جنبه روح او فعال است. آن‏چه واقع شده، تحوّل به نوعى ديگر نيست، بلكه يك جريان رشد و بلوغ و پختگى است.(2) از نظر اتو احساس‏هاى دينى انسان، در طول تاريخ، تكامل مى‏يابد؛ اما نوع آن‏ها تغيير نمى‏كند.

همان احساس‏هايى كه در برابر جن و شيطان و جادو وجود داشت، اينك در برابر خدا وجود دارد.

اگر ما امروز موسيقى كنفوسيوس را مى‏شنيديم، احتمالاً براى ما فقط صداهايى عجيب و غريب بود؛ اما حتى در آن زمان، كنفوسيوس توانست به گونه‏اى درباره قدرت موسيقى ذهن انسان سخن بگويد كه ما انسان‏هاى مدرن نتوانيم بهتر از آن بگوييم. او دقيقاً به همان عواملى اشاره كرده است كه ما نيز آن را در تجربه موسيقى خود تشخيص مى‏دهيم. عجيب‏تر اين كه مشاهده مى‏كنيم برخى از افراد قبايل وحشى، استعدادهاى فراوانى براى فراگيرى و درك موسيقى مدرن از خود نشان مى‏دهند و با تلاش، آن را تمرين مى‏كنند و از آن لذت فراوان مى‏برند.(3) از نظر اتو همين مطلب، درباره تجربه دينى صادق است. شخص متدين امروزى هنگام مطالعه سفر خروج (فصل چهارم) مشكل است كه در آن داستان، چيزى بيابد كه شبيه تجربه دينى خودش باشد و شايد درست متوجه نكته آن داستان نشود و حتى درباره آن، بد داورى كند؛(4) اما بايد دانست كه اين تجارب، همه از يك سنخ و مربوط به يك نوع‏

1. I id.

p. 73.

2. I id.

p. 72-73.

3. I id . p. 73.

4. I id . p. 74.