پيمودهاست. هرچند ممكن است در نگاه اوّليه، كنسرتهاى مدرن، هيچ شباهتى باصداهاى خشن و ناهنجارى كه از آلات موسيقىِ اقوام وحشى شنيده مىشود، به هم نرساند، اما حقيقت آن است كه اين دو، برآمده از يك حس مشترك در ميان انسانها است.(1) كسى كه استعداد سرشارى براى موسيقى دارد، پيش از طى مراحل آموزش، ممكن است شيفته صداى شيپور و دُهل باشد، اما پس از گذراندن دورههاى آموزش موسيقى، شايد ديگر حتى تحمل اين صداها نيز برايش دشوار گردد. همين شخص آنگاه كه تجربه پيشين خود را به ياد مىآورد و آن را با تجربه كنونى خود مقايسه مىكند، اعتراف مىكند كه در هر دو تجربه، يك جنبه روح او فعال است. آنچه واقع شده، تحوّل به نوعى ديگر نيست، بلكه يك جريان رشد و بلوغ و پختگى است.(2) از نظر اتو احساسهاى دينى انسان، در طول تاريخ، تكامل مىيابد؛ اما نوع آنها تغيير نمىكند.
همان احساسهايى كه در برابر جن و شيطان و جادو وجود داشت، اينك در برابر خدا وجود دارد.
اگر ما امروز موسيقى كنفوسيوس را مىشنيديم، احتمالاً براى ما فقط صداهايى عجيب و غريب بود؛ اما حتى در آن زمان، كنفوسيوس توانست به گونهاى درباره قدرت موسيقى ذهن انسان سخن بگويد كه ما انسانهاى مدرن نتوانيم بهتر از آن بگوييم. او دقيقاً به همان عواملى اشاره كرده است كه ما نيز آن را در تجربه موسيقى خود تشخيص مىدهيم. عجيبتر اين كه مشاهده مىكنيم برخى از افراد قبايل وحشى، استعدادهاى فراوانى براى فراگيرى و درك موسيقى مدرن از خود نشان مىدهند و با تلاش، آن را تمرين مىكنند و از آن لذت فراوان مىبرند.(3) از نظر اتو همين مطلب، درباره تجربه دينى صادق است. شخص متدين امروزى هنگام مطالعه سفر خروج (فصل چهارم) مشكل است كه در آن داستان، چيزى بيابد كه شبيه تجربه دينى خودش باشد و شايد درست متوجه نكته آن داستان نشود و حتى درباره آن، بد داورى كند؛(4) اما بايد دانست كه اين تجارب، همه از يك سنخ و مربوط به يك نوع
1. I id. p. 73. 2. I id. p. 72-73. 3. I id . p. 73. 4. I id . p. 74.