مبانی اندیشه اسلامی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 94/ 20
نمايش فراداده

((ولا نُكَلِّفُ نَفْسا اِلاّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ))(48)

براى كسى بيش از تواناييش وظيفه تعيين نمى كنيم و نزد ما نوشته اى است كه حق را بيان مى كند (اعمال همه مردمان در آن ثبت است ) و به آنها ستم نمى شود.

نبوّت لزوم بعثت پيامبران

هدايت عمومى جهان

همه پديده هاى جهان از نوعى هدايت برخوردارند و راهى را كه خداوند پيش رويشان گشوده است مـى پيمايند.

در اين رهسپارى از خود اختيارى ندارند، راهى مشخص براى آنها تعيين شده و رهپوى همان مسير بوده و سخنشان اين است :


  • من اگر خارم اگر گل ، چمن آرايى هست كه به هر دست كه او پروردم ، مى رويم

  • كه به هر دست كه او پروردم ، مى رويم كه به هر دست كه او پروردم ، مى رويم

كره زمين در مدار مشخصى با سرعت معين به دور خورشيد در گردش است ، دانه گندم با شرايط مـنـاسـب در دل خاك قرار مى گيرد، شروع به رشد و نمو كرده و هر لحظه ، حالت تازه اى به خود مى گيرد، با گذراندن مراحل خاص ، راهى معين و منظم را مى پيمايد تا بوته و خوشه اى كامل مى شود.

انـسـان نيز، جزيى از اين جهان است و بخشى از وجودش در قلمرو اين هدايت قرار دارد، اندامهايش بـا رهبرى اين هدايت رشد نموده و وظايف پيچيده اى را انجام مى دهد، قلب انسان با نظمى بسيار دقـيـق بـاز و بـسته مى شود و خون را به تمام نقاط بدن مى رساند، دستگاه گوارش ، دستگاه تـنـفسى ، سلسله اعصاب و اندامهاى شنوايى و بينايى ، هر يك كارهايى را انجام مى دهند و عهده دار وظيفه اى هستند.

بـنـابراين ، همه پديده هاى جهان از اين هدايت بهره مندند و كوشش آنها با اين كشش رهيابى مى شود.

قرآن اين كشش و رهسپارى را به خدا نسبت مى دهد و مى فرمايد:

((رَبُّنَا الَّذى اَعْطى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ))(49)

پروردگار ما كسى است كه همه موجودات را بيافريد و سپس هدايت كرد.

هدايتِ ويژه انسان

خداوند انسان را در راهى نگذاشته است كه به اجبار آن را طى كند بلكه انسان را موجودى مختار و آزاد آفـريده تا راه تكامل خويش را از بيراهه ها بازشناسد و آزادانه در آن قدم گذارد، انسان آزاد است كه از مسير رشد، هدايت و صراط مستقيم برود يا در مسير كج و بيراهه ها گام نهد. ولى بـراى ايـنـكـه بـتـواند راه تكامل خود را بشناسد و در بيراهه ها و گمراهيها گرفتار نيايد، از هـدايـتى ويژه برخوردار است تا راه را از كژ راهه شناخته و آزادانه در مسير سعادت قدم نهاده و بـه سـوى هـدفـش گـام بـردارد. ايـن هـدايـت ويـژه ، هـدايـت عقل از درون و هدايت پيامبران از برون است .

هدايت عقل

گفتيم كه هدايت عمومى بر بخشى از وجود انسان حاكم است و آدمى در اين هدايت عمومى و تكوينى بـا ديـگـر پـديـده هـاى جـهـان مـشـتـرك اسـت ، امـا بـخـش ديـگـر وجـود انـسـان در قـلمـرو هـدايـت عـقـل اسـت . ايـن حـركـت كـه در پرتو رهيابى عقل انجام مى شود، با اختيار و آزادانه صورت مى گـيـرد، وقـتـى انـسـان بـر سـر دو راهـيـهـا قـرار مـى گـيـرد، فـروغ عقل او را راهنمايى كرده و راه درست را از نادرست بازمى شناسد و نيك را از بد جدا مى كند. دروغ ، فساد، خيانت و ظلم را بد و زشت مى داند و راستى ، پاك منشى ، امانت دارى و عدالت را، خوب و نيك مى شمارد.

شعاع كارآيى اين هدايت

زنـدگـى انـسـان بـا هـمه ابعاد گسترده اى كه دارد در حيطه كشش و رهبرى اين هدايت قرار دارد. بـرخـى از كـوشـشـهاى انسان با كشش غريزه انجام مى شود، تشنه مى شود و به سوى آب مى رود يـا درّنـده اى را مـى بـيـنـد و از آن مـى گـريـزد. ايـن گـونـه كـارهـا مـوافـق بـا مـيـل است و بطور مستقيم با لذت و رنج ،جسم او سر و كار دارد. كار لذت آور با نوعى جاذبه ، انـسـان را بـه سـوى خـود مـى كشد و كار رنج