سـپـس ، هـنـگـامـى كـه نـاراحـتـى را از شـمـا دور كـرد، گـروهـى از شـمـا بـه پروردگارشان شرك مى ورزند.
امام عسكرى عليه السلام مى فرمايد:
((اَللّهُ هـُوَالَّذى يـَتـَاءلَّهُ اِلَيـْهِ عِنْدَالْحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخْلُوقٍ عِنْدَ اِنْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ كُلِّ مَنْ دُونَهُ وَ تَقَطُّعِ الاَْسْبابِ مِنْ جَميعِ مَنْ سِواهُ...)) خـداونـد كسى است كه همه مردمان به هنگام نيازمندى و مشكلات و وقتى كه اميد از همه كس بريده شده و همه وسايل نجات از غير او منقطع شده است ، به سويش پناه آورند...
آنگاه حضرت عسكرى (ع ) از بيان امام صادق عليه السلام براى سخن خويش چنين شاهد مى آورد:
مردى ازامام صادق (ع ) خواست كه او رابه خداى جهان راهنمايى كند.حضرت از او پرسيد: هرگز سوار كشتى شده اى ؟
ـ آرى .
ـ آيـا اتفاق افتاده است كه كشتى بشكند و كشتى ديگرى هم كه تو را نجات دهد، نباشد و خودت هـم شـنـاگـرى نـدانـى تـا نـجـات يـابـى ؟ (خـلاصـه آن كـه دسـت تـو از هـمـه وسايل ظاهرى كوتاه شود.) ـ آرى .
ـ در آن حـال كـه امـيـد تو از همه چيز و همه جا قطع شده بود، آيا در اعماق جان خويش متوجه به كسى نبودى كه بتواند تو را نجات دهد و از خطر برهاند؟
ـ چرا، در خود چنين احساسى داشتم .
ـ همان موجودى كه در آن حال متوجه به آن بودى ، همان خداى تواناست .(10)
وقـتـى انـسـان از خـود دسـت شـسـت و حـجـاب خـودخـواهـى از بـرابـر چـشـم دل او كنار رفت خدا را خواهد ديد.
ايـن احـسـاس به افراد خداپرست اختصاص ندارد. هركس در شرايطى قرار بگيرد كه حجابهاى قدرت و ثروت و شهوت كنار روند با همه وجود خدا را مى يابد.
((قـُلْ مـَنْ يـُنـَجـيـّكـُمْ مـِنْ ظـُلُمـاتِ الْبـَرِّ وَالْبـَحـْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعا وَ خُفْيَةً لَئِنْ اَنْجينا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرينََ قُلِ اللّهُ يُنَجّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ اَنْتُمْ تُشْرِكُونَ))(11)
بـگـو: چـه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا نجات مى دهد در حالى كه او را به زارى و دردل مـى خوانيد كه اگر ما را از اين مهلكه نجات دهد شكرگزار خواهيم بود. بگو: خداوند شما را از آن سختى و هر مشكلى نجات مى دهد، سپس شما شرك مى ورزيد.
سبب اين كه انسان در آن لحظات با توجهى خالصانه خدا را مى خواند و با همه وجود به او رو مـى كـند اين است كه اميدش از همه جا قطع شده است و از غير حق بريده است . اگر انسان بتواند هـمـواره ايـن واقـعـيـت را كه اسباب و علل مادى و طبيعى از خود استقلالى ندارند احساس كند و به عجز و درماندگى خود و ديگر موجودات پى ببرد باور خواهد كرد كه :
((لا مُؤَثِّرَ فىِالْوُجُودِ اِلا اللّهُ)) در عالم هستى جز خداوند، هيچ مؤ ثر (مستقلى ) وجود ندارد.
در آن هنگام با چشم دل خدا را خواهد ديد و تجلى نور حق ، زندگى او را روشن خواهد ساخت . امير مؤ منان على (ع ) مى فرمايد:
((لَنْ تَتَّصِلَ بِالْخالِقِ حَتّى تَنْقَطِعَ عَنِالْخَلْقِ))(12)
تا از مخلوق منقطع نشوى (قطع اميد نكنى ) با خداوند ارتباط نخواهى يافت .