مـورد ((مـيـزان )) سـنـجـش عـمـل كـه در آيـه آمـده اسـت سئوال شد. امام فرمود:
انبيا واوصيا(ع ) ميزان هستند.(225)
هم چنين در زيارت حضرت امير(ع ) مى خوانيم :
((اَلسَّلامُ عَلى ميزانِ الاَْعْمالِ))(226)
سلام بر ميزان اعمال .
بـنـابـرايـن ، مـى تـوان فـهـمـيـد كـه انـسـانـهـاى كـامـل الگـوهـايـى هـسـتـنـد كـه مـيزان سنجش اعمال انسانها قرار مى گيرند. همچنانكه انسانها مى توانند در دنيا هم خودشان را با اين موازين و الگوها ارزيابى كنند وبه ارزش خود پى ببرند.
درميزان هاى اخروى كه موازين قسط و حق هستند تنها اعمالى وزن دارند كه ازحقيقت بهره اى داشته بـاشـنـد، كـارهـايـى كـه بـا نـيـت هـاى خالصانه انجام گرفته و با روح اخلاص حيات يافته بـاشـنـد، در اين ميزان ها سنگين اند، سنگينى در نيكى هاست و سبكى در بديها. كارهايى كه به سبب ريا و شرك رنگ باطل گرفته اند وزنى ندارند و به صاحبش بهره اى نمى رسانند.
((وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَاوُلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونََ وَمَنْ خَفَّتْ مَوازينهُ فَاوُلئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ بِما كانوُا بِاياتِنا يَظْلِمُونَ))(227)
و سـنـجـش اعـمـال درآن روز حـق اسـت . پس آنان كه ترازويشان سنگين درآيد، آنان رستگارانند و كـسـانـى كه ترازويشان سبك برآمد، آنان خويشتن را تباه كرده اند، به سبب آن كه به آيات ما ستم مى ورزيدند.
ازآيات قرآن استفاده مى شود كه همه گفتار و كردار انسان در اين جهان به وسيله ماءموران الهى ضـبـط و ثـبـت مـى گـردد و هيچ عملى گرچه كوچك واندك از قلم نمى افتد و تمامى آنها در روز حـسـاب بـر او عـرضـه مـى گـردد. آنـسـان كـه وقـتـى مـجـرمـان و گـنـاهـكـاران در پـرونـده اعـمـال خـود مـى نـگـرنـد بـا تـعـجب وناراحتى از محتواى آن ، در حالى كه از ديدن آن ترسان و هراسان شده اند مى گويند:
((يـا وَيـْلَتـَنـا مـا لِهـذَاالْكـِتـابِ لا يـُغـادِرُ صـَغـيـرَةً وَلا كـَبـيـرَةً اِلاّ اَحـْصـيـها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً.))(228)
واى بـرما! اين چه كتابى است كه هيچ ريز و درشتى را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده است ؛ وهمه اعمال خود را در آن حاضر مى يابند.
از آيـات قـرآن كـريـم بـه دسـت مـى آيـد كـه مـنـظـور از ((كـتـاب )) و نـامـه اعـمـال پرونده اى نيست كه در آن نوشته ها وحساب و كتابى است كه آماركردار و گفتار آدمى در آن بـايـگـانـى شده است .
بلكه مقصودمجموعه اعمال انسان و حقيقت آنهاست كه مجسم گشته اند و پيش روى او حاضر شده اند.
((وَ كـُلَّ اِنـْسـانٍ اَلْزَمـْناهُ طائِرَهُ فى عُنُقِهِوَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقيهُ مَنْشُوراًَ اِقْرَاءْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً))(229)
و مـا نـتـيجه اعمال هر انسانى را طوق گردنش مى سازيم ودر روز قيامت كتابى براو بيرون مى آوريـم كـه آنـرا گـشـوده مـى بـيـنـد ـ بـه او مـى گـويـند: ـ كتابت را بخوان كه تو خود براى رسيدگى به حساب خويش كافى هستى .
قرآن كريم ، مردم را در روز قيامت به سه گروه تقسيم مى كند:
الف ـ گـروهـى از انسانها به سبب آنكه جانشان از هرگونه آلودگى و پيرايه اى پاك و منزه بوده است ، مقامى بس عالى و ارجمند دارند. اينان همان ((مخلصين )) هستند كه وساوس شيطانى و هـواجـس نـفـسـانـى در جـانـشان راه ندارد و دست ابليس در فريفتن آنان بسته و ناتوان است . اين گـروه كـه ((سـابـقـون )) يـا پـيـشـتـازان نـام دارنـد بـه خـاطـر اخـلاص كـامـل و پـاكـى والاى جـانـشان ازتمامى گرفتارى هاى