«به آدم گفتيم كه ابليس دشمن تو همسرت است مبادا شما را ازبهشت اخراج كند كه بدبخت مي‌شويد!در اين بهشت نه گرسنه‌مي‌شويد ونه برهنه.نه تشنه ونه در گرما مي‌مانيد.» (وقتي آدم وحوا از بهشت اخراج شدند)خدا فرمود:همه ازبهشت به زمين برويد كه برخي از شما دشمن هم خواهيد شد.پس‌هرگاه رهنمون من به شما رسيد واز ن تبعيت كرديد،نه گمراه شو ونه به‌عذاب افتد.اما هركه از ياد من دوري كند،زيستني سخت داشته و درقيامت او را كور قرار مي‌دهيم.كور مي‌گويد چرا مرا كور محشور كردي درحالي كه چشم داشتم؟خدا فرمايد زيرا آيات ما بتو رسيد ولي تو آنها رافراموش كردي وامروز هم تو فراموش مي‌شوي.»
«به مادر موسي وحي كرديم كه به كودكت شير بده وهرگاه بر(كشته شدن )او ترسيدي او را در دريا بيانداز ونترس وناراحت مباش كه‌ما اورا بر مي‌گردانيم وجزو پيامبران قرار مي‌دهيم.»
«خدا فرمود)اي موسي!همانا منم خداي توانمند بي همتا وباحكمت.عصايت را بيانداز!وقتي عصايش را انداخت ناگاه تبديل مارشد.موسي فرار كرد.خدا فرمود:اي موسي!نترس كه پيامبران نزد من‌نترسند.مگر كسيكه عمل بدي انجام دهد وبعد توبه كند كه من آمرزنده‌ومهربانم.دستت را در گريبانت داخل كن كه بانوري بي ضرر بيرون‌مي‌آيد.با نُه معجزه نزد فرعون و قومش برو كه آنها مردمي فاسقند.» «اي موسي!نزد فرعون برو كه او طغيان نموده است.به او بگو:آيادوست داري آدم خوبي شوي؟دوست داري تو را به خدا هدايت كنم تاخداترس شوي؟» «موسي به خدا گفت:من شخصي از آنها را كشته‌ام ومي ترسم آنهامرا بكشند!و برادرم هارون از من خوش زبان‌تر است.او را به همراه من به‌عنوان كمك بفرست كه من مي‌ترسم مرا تكذيب كنند!خدا خدافرمود:بزودي تو را بوسيله برادرت تقويت مي‌كنم و براي شما دومعجزه‌قرار مي‌دهم كه نتوانند بر شما دست يابند.شما دو نفر وطرفداران شماپيروز هستيد.
«اي داود!همانا تو را در زمين جانشين خود قرار داديم.در ميان‌مردم به راستي حكم كن. از نفست پيروي نكن كه تو را از راه خدا دورمي‌كند.»
«بخوان بنام خدايت كه تو را خلق نمود.خدايي كه انسان را ازخون بسته