او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاريكيهاى خشكى و دريا به وسيله آن هدايت شويد.
از مـواردى كـه قـرآن بـرآن تـاءكـيـد فـراوان نـمـوده اسـت ، تـفـكـّر و تـاءمـل در آفـريـنـش آسـمـانـها وستارگان است و كمتر سوره اى درقرآن است كه آيه اى در مورد تـوجه دادن انسان به خلقت آسمان و زمين نداشته باشد. دراينجا به چند نمونه از آن اشاره مى كنيم :
( وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مَسَخَّراتٍ بِاءَمْرِهِ ) (107) خورشيد و ماه و ستارگان به امر او مسخرند.
(فَلا اُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ) (108) پس قسم نمى خورم به جايگاههاى ستارگان .
(اِنَّ فـى خـَلْقِ السَّمـواتِ وَالاَْرْضِ وَاخـْتـِلافِ اللَّيـْلِ وَالنَّهـارِ لاَ يـاتٍ لاُِولِى الاَْلْبـابِ اَلَّذينَ... يَتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ) (109) در آفـريـنـش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز نشانه هايى است براى خردمندان ، كسانى كه ... درخلقت آسمان و زمين تفكر مى كنند.
علّت اينكه قرآن اين همه بر تفكر و انديشيدن درآفرينش آسمانها، خورشيد و ستارگان تاءكيد دارد؛ شـايد اين باشد كه هيچ پديده اى به اندازه آسمانها، خورشيد، زمين و ستارگان در بيان عـظـمـت و قـدرت بـى پـايـان خـداونـد، روشـنـتـر و قـاطـعـتر نباشد و انسان با تفكر و انديشه درسـتـارگـان بـى شـمـار كه بعضى از آنها چندين هزار برابر، از خورشيد بزرگترند و با تـفـكـر در وسـعت بى كران آسمان بى اختيار به عظمت و قدرت بى پايان الهى اعتراف كرده ، به وحدانيّتش ايمان مى آورد.
بـحـق ، سـتـارگـان ، آيـات روشـن الهـى اند و خداوند با آفرينش آنها نشانه هاى خود را براى اهل فكر وانديشه بروشنى وتفصيل بيان كرده است .
از ايـن روسـت كـه خـداونـد درآيه گذشته ، بعد از بيان اينكه ستارگان را براى جهت يابى و راهنمائى قرار داده مى فرمايد:(قَد فصّلنا الا يات لِقَومٍ يَعْلَمُون ).
از بعضى از روايات نقل شده از اهل بيت سلام الله عليهم چنين استفاده مى شود كه منظور از نجوم ، درآيـه ياد شده ، رهبران الهى و هاديان راه سعادت و امامان معصوم عليهم السلام هستند، چرا كه آنـهـا مـانـنـد سـتـارگـانى هستند كه انسانها را از تاريكيهاى ضلالت وگمراهى بسوى هدايت و رشد، راهنمايى كرده به ساحل امن سعادت مى رسانند و انسان چگونه مى تواند بدون راهنمايان پـاك ، صـادق و آگـاه راه بـسـوى رشـد وتـكـامـل بـرد، درحـالى كـه جهل وگمراهى فرا راه او مى باشد. (110) بصيرتهايى براى انسانها (قـَدْ جـاءَكـُمْ بـَصـائِرُ مـِنـْرَبِّكـُمْ فـَمـَنـْاَبـْصـَرَفـَلِنـَفـْسـِهِ وَمـَنـْعـَمـِىَفَعَلَيْهاوَمااَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ)(انعام ، 104) دلايـل روشـن از طـرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (به وسيله آنها حق را) ببيند به سـود خـود اوست و كسى كه از ديدن آن چشم بپوشد به زيان خود اوست ، و من شما را اجبار نمى كنم . (111)
ايـن آيـه درحـقـيقت ، نوعى نتيجه گيرى از آيات گذشته است . درآيات گذشته دليلهاى متعددى بـروحـدانـيـت خـدا ارائه شـده اسـت كـه تـدبـّر درآنـهـا سـبـب بـيـنـايـى چـشـم دل و هـدايـت شـدن بـسـوى تـوحيد مى گردد و خداوند از آنها به (بصائر) تعبير نموده است . ازجـمـله آن دلايـل اسـت ، شـكـافـتن دانه ها در دل خاك و روئيدن و جوانه زدن گياه ، بيرون آوردن زنـده از مـرده و مـرده از زنـده ، پـديـد آوردن شـب و روز، حـركـت مـاه و خـورشـيد و نظام دقيق آن ، راهـنـمايى درتاريكى شب به وسيله ستارگان ، فرستادن باران و روياندن گياهان و ميوه هاى مختلف به وسيله آن .
اگـر انـسـان بـا دقـت بـه جهان آفرينش بنگرد، دلايل فراوان وآيات و نشانه هاى بى شمارى بروحدانيت و