قـرار دادن سـتـارگـان بـراى راهنمايى و راهيابى درتاريكيهاى خشكى و دريا از جانب خدا (97) آفـريـنـش انـسـانـهـاى پـايـدار ونـاپـايـدار (از نـظـر ايـمـان يـا خـلقـت كـامـل ) از نفس واحد، نزول باران و رويانيدن گياهان و باغهاى گوناگون ميوه به وسيله آن از جـانـب خـدا (98 ـ 99) قـرار دادن مـشـركان شريكانى از جن براى خدا و تصوّر فرزندان دختر و پسر براى او از روى جهل ونادانى ، تنزيه خدا از اين گونه توصيفات ، غير ممكن بودن وجود فـرزنـد بـراى خـداوند خالق آسمانها و زمين و خالق همه چيز (100 ـ 101) امر به عبادت خداى خالق و حافظ و مدبّر همه چيز، و نفى خدا بودن غير او، ناتوانى چشمها از درك خدا و درك شدن چـشـمـهـا بـه وسـيـله خـداى لطـيـف و آگـاه (102 ـ 103) آمـدن دلايـل روشـن از جـانـب خـدا و بـاز گـشـت نـفـع بـهره گيرى از آن وضرر چشم پوشى از آن به خـودانـسـان ، (104 ـ 105) مـاءمـور شـدن پـيامبر به پيروى از آنچه به او وحى مى شود و رو گـردانـى از مـشركان ، پيامبر مسؤ ول حفظ مشركان از شرك و اجبار آنان بر ايمان نيست (106 ـ 107) منع از دشنام بتها زيرا سبب تحريك كفّار براى دشنام دادن به خداى يگانه است (108).
ستارگان راهنمايان درتاريكى شب
(هـُوَ الَّذى جـَعـَلَ لَكـُمُ النُّجـوُمَ لِتـَهـْتـَدُوا بِها فِى ظُلُماتِ البَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الاْ ياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ)(انعام ، 98) او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا درتاريكيهاى خشكى و دريا به وسيله آنها راهـنـمـايـى شـويـد،مـا نـشـانـه هـاى (خـود) رابـراى كـسـانـى كـه مـى دانند(اهل فكر وانديشه اند)بيان داشتيم
چند نكته
1 ـ استفاده از ستارگان درجهت يابى
يـكـى از بـا اهـمـيـّت تـريـن و حـسـّاسـتـريـن مـسـائلى كـه زنـدگـى انـسـان ، بـدون آن ـ اگـر مـحال نباشد ـ بسيار دشوار خواهد بود، مساءله جهت يابى است ؛ زيرا انسان از دير باز نيازمند شـنـاخـت و ارزيـابـى درسـت مـوقعيت جغرافيايى مكان و مسير حركت خود بوده است ، تا بتواند از جايى به جاى ديگر از راه خشكى و دريا، رفت وآمد كند.سـتـارگـان ، بـهـترين وسيله براى اين منظور بوده است و انسان از قديم الايّام با شناسايى و نامگذارى ستارگان ، از آنها براى جهت يابى استفاده مى كرده است .از اين رو قرآن كريم مى فرمايد:( هُوَ الَّذى جَعَلَ لَكُمُ النُّجوُمَ لِتَهْتَدُوابِها فى ظُلُماتِ البَرِّ و الْبَحْرِ...)