ايـن آيـه مى فرمايد كه هيچ كس بارگناه ديگرى را بر دوش نمى كشد و گناه هر كس بر دوش خوداوست ؛ از طرف ديگر رواياتى داريم كه اعمال نيكى كه به نيت اموات انجام مى شود براى آنان مفيد است و اگر آن ميت در تنگى و مشقت باشد، بر او تخفيف داده مى شود. (134) آيا ايـن بـه مـعـناى حمل گناه ديگرى و مخالف مضمون اين آيه نيست ؟ درجواب بايد گفت كه آيه ردّ پـنـدار مـنـحـرفـان و مـشـركـان و رهـبران آنان است كه فكر مى كردند خدايانى كه شريك خداى تـعـالى گـرفـتـه انـد و يـا رهـبران آنان گناهانشان را در قيامت به عهده مى گيرند و ردّ ادعاى رهـبـران كـفـر وشـرك كـه پيروان خود را دلگرمى مى دادند كه (ما گناهان شما را به عهده مى گـيـريـم ) (135) آيـه شـريـفـه فـوق مى فرمايد به چنين وعده هاى پوچ و پندارهاى بـاطـل دل خـوش مداريد و بدانيد كه كسى بارگناه شما را بردوش نمى كشد. نه دوستانتان و نه رهبران گمراهتان و نه خدايان باطلتان . واما مضمون روايت مذكور اين است كه اگر كسى با ايمان به خدا از دنيا رفته باشد، خداوند اجازه فرموده كه شما ثواب كارهاى نيك خود را به او هـديـه كـنيد و در اثر اين هديه بر ثواب او افزوده گردد يا از سختيهاى او كاسته شود. اينجا شـمـا گـنـاه او را بـه دوش نـگـرفـتـه ايـد و حـامـل وزر او نـشـده ايـد بـلكـه بـا انـجـام عمل خيرى سبب شده ايد كه گناه از دوش او برداشته شود.
3 ـ بار سنگين بدعت
آيه 25 سوره نحل در مورد رهبران گمراهان مى فرمايد:آنـان در روز قـيـامـت بـار گـنـاهـان خـويـش را بـه طـور كامل و مقدارى از گناهان كسانى كه از روى جهل گمراهشان مى كنند، بر مى دارند.پيامبر هم در روايتى در مورد بدعت گذار و پايه گذار سنت بد مى فرمايد:(هـركـس سـنـّت بـدى بـر جـاى گـذارد گـنـاه آن و گـنـاه كـسـانـى كـه بـه آن عمل مى كنند را بايد بر دوش بكشد.) (136) ظـاهـر ايـن حـديث و آيه با اصل كلى مطرح شده درآيه صدر بحث (لاتزر وازرة ...) منافات دارد. بـعـضـى از بـزرگـان گـفـتـه انـد بـراى رفع اين تنافى بايد در جملات حديث (وآيه ) كلمه (مـثـل ) را در تـقـديـر بـگـيـريـم . (137) آيـه 12 سـوره عـنـكـبوت نيز درمورد رهبران گمراهان به همين بيان است و مى فرمايد:(آنان گناهان خود را حمل مى كنند وگناهانى علاوه بر گناهان خود).عـلامـه طباطبايى اين توجيه را مى پسندد و آن را خوب مى شمارد بعد وجه دقيقترى مى فرمايند بـه ايـن مـضـمـون كـه گـنـاه بـدعت گذار و پايه گذار سنت بد خيلى بيشتر از گناه خودش مى بـاشـد وعـبارت است از گناه خودش و گناه پيروانش در اين سنت بد، چه اينكه گناه پيروان با ايـنـكـه يـك گـنـاه بـيـش نـيـسـت ولى بـه دو كـس نـسـبـت داده مـى شـود:عـامـل و راهـنـمـاو هـر دو نـفـر بـايـد عـذاب آن گـناه را بچشند. پس بدعت گذار دو گناه دارد يكى ضلالت و گمراهى خود وديگرى اضلال وگمراه گرى كه گناه دوّم مساوى است باگناه پيروان كـه هـم در نـامـه عـمـل خـود آنـهـا ثـبـت مـى شـود وهـم درنـامـه عـمـل گـمـراه كـنـنـده واوبـايـد بـه كـيـفـر هـردوگـنـاه عـذاب شـود وهـردو عـذاب درنـتـيـجـه عمل خوداوست وگناه ديگرى نيست . (138)
تفاوتها براى آزمايش است
(وَهُوَ الَّذى جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الاَْرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فى ما اتيكُمْ اِنَّ رَبَّكَ سَريعُ الْعِقابِ وَاِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحيم )(انعام ، 165) اوسـت خـدايـى كـه شما را جانشينان زمين قرار داد و بعضى شما را بر بعض ديگر به درجاتى بـرتـرى داد.