كليدهاى كعبه دردست ماست ، پس مابعد از پيامبر، بهترين مردم هستيم .عباس مى گفت :ما سقايت حاجيان و آبادانى مسجدالحرام را به دست داريم ، پس مااز همه برتريم .اميرمؤ منين على عليه السّلام برآنها مى گذشت ، آنها را در جوش و خروش عواطف خودخواهى ديد، هر دو بر اساس موازين جاهليت با او سخن مى گفتند. امام على عليه السّلام گفت :مى خواهيد كسى را به شما ارائه دهم كه ازهردوى شما بهتر است ؟ گفتند:او كيست ؟ گفت :كـسـى كـه شما هر دو را به اسلام ، رهبرى كرد، هم او كه به خدا ايمان آورده ، در راهش جهاد مى كند.ايـن سـخـن عـبـاس و شـيـبـه راخـوش نـيامد. براى قضاوت هر دونزد پيامبر رفتند و خداوند، آيه (اءَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجَّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِالْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاْ خِرِ وَ جاهَدَ فى سَبيلِ اللّهِ لا يـَسـْتـَووُنَ عـِنـْدَاللّهِ) را نـازل كـرد تـا بـدانند كارى كه در قالب ايمان و با انگيزه خـدايـى بـاشـد بـا هـيـچ كـار ديـگـرى خـارج از ايـن قـالب قابل مقايسه نيست و اين گونه قياس باطل و مردود است . (48) پذيرش ولايت كفّار گرچه خويشاوند باشند، ممنوع است (يا اءَيُّهاَالَّذينَ امَنُوا لا تَتَّخِذُوا ابائَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ اءَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الاْ يمانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَاوُلئِكَ هُمُ الظّالِمُونََ قُلْ إِنْ كانَ ابائُكُمْ وَ اءَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَاءَزْواجُكُمْ وَ عـَشـيـرَتـُكُمْ وَاءَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَمَساكِنُ تَرْضَوْنَها اءَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَاللّهِ وَرَسُولِهِ وَ جِهادٍ فى سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُواحَتّى يَاءْتِىَ اللّهُ بِاءَمْرِهِ وَاللّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفاسِقينَ)(توبه ، 23 ـ 24) اى كـسـانـى كـه ايـمان آورده ايد! اگر پدران يا برادرانتان كفر را بر ايمان بر مى گزينند، آنـهـا را به دوستى مگيريد و هركس از شما دوستشان بدارد از ستمكاران خواهد بود. بگو:اگر پـدرانـتـان و فرزندانتان و برادرانتان و زنانتان و خويشاوندانتان و اموالى كه اندوخته ايد و تـجـارتى كه از كسادى آن بيم داريد، و خانه هايى كه بدان دلخوش هستيد براى شما از خدا و پـيـامـبـرش و جـهـاد كـردن در راه او دوسـت داشـتـنى تر است ، منتظر باشيد تا خدا فرمان خويش بياورد و خدانافرمانان را دوست ندارد.
چند نكته
1 - ايـمـان ، مـبـنـاى دوسـتـى
اسـلام مـلاك دوسـتـى را در اشـتراك عقيده و ايمان مى داند و قرابت وخويشاوندى را با ايمان مى سنجد و هرگونه خويشاوندى را كه بدون علقه دينى باشد، بى ارزش مى خواند و بصراحت مى گويد:مـؤ مـنـان نـبـايـد پدران و مادران و همچنين برادران و خواهران نسبى خود را كه كافرند و كفر را بـرايمان ترجيح مى دهند به عنوان دوست ، همنشين و شريك خود برگزينند و اگر توجه نكنند و بـا آنـان رابـطـه حـسـنـه داشـتـه بـاشـنـد، ظـالم و سـتـمگرند، چراكه حق ، بالاتر از قرابت خويشاوندى است و كسى كه حق را فداى قرابت كند ظالم است .مـيـان اين حكم و حكم به صله ارحام و رعايت حقوق والدين ، تنافى و تضادّى نيست ، زيرا هر يك از آنـهـا در جـاى خـود جـايـز اسـت ، ولى بـه شـرط ايـنـكـه حـلالى را حـرام و حـرامـى را حـلال نـكـند. هرگاه پدرى در صف باطل قرارگرفته است براى فرزندش جايز نيست او را در ايـن مـوقـعـيـّت ، يـارى بـخـشـد، بـلكـه بـايـد اسـتـقـامـت كـنـد و او را از الحـاد و كـفـر وعـقـيـده باطل باز دارد. (49)