(اِذْهـَبُوا بِقَميصى هذا فَاَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ اَبى يَاءْتِ بَصيراً وَ اءْتُونى بِاَهْلِكُمْ اَجْمَعينَ)(يوسف ، 93) اين پيراهن مرا ببريد و روى صورت پدرم بيندازيد، كه بينا شود و همگى با خانواده خود پيش من آييد.
چند نكته
1 - نـابـيـنـايـى يـعـقـوب (ع )
وقتى يعقوب به مصيبت فراق فرزندش گرفتار شد، پيوسته انـدوهـگـيـن و گـريـان بود. اين اندوه و گريه ادامه داشت تا اينكه دومين فرزند او نيز دستگير شـد. وقـتـى خبر دستگيرى او را شنيد، اندوهش شدّت يافت و گريه او زيادتر تا اينكه سياهى چـشـمـش سـفـيد شد و نابينا گرديد. يوسف عليه السلام بعد ازشناساندن خود، پيراهنش را به بـرادران داد تـا بـه كـنـعـان بـبـرنـد و روى صـورت پدر بيندازند، تا بينايى از دست رفته بازگردد.
2 - معجزه آشكار
اين واقعه يك معجزه و يك قدرت نمايى آشكار است . پيراهن خون آلود يوسف (ع ) كه نشان فراق وى بود مايه غم و اندوه فراوان يعقوب گرديد و يعقوب با مشاهده آن پيراهن ، يـوسف را به ياد آورده و در آن بوى وى را استشمام مى كرد و خاطره هايش تجديد مى شد و غم و غـصه و اندوهش فراوان مى گرديد و قطرات اشك بر گونه اش جارى مى شد به طورى كه شدت غم و حزن بينايى او را گرفت و اكنون نيز پيراهن يوسف عليه السلام سبب بينايى او مى شود، و اين عنايت خدا به يوسف است كه پيراهنش موجب شفاى نابينايى پدر گردد.در اينكه چگونه ممكن است پيراهن يوسف (ع ) سبب بينايى يعقوب گردد شيعه و سنى حديثهايى نـقـل كـرده و جـوابـهـايـى گـفـتـه اند، بعضى از آن احاديث ناظر به اين مطلب است كه پيراهن ، پيراهنى بهشتى بود كه جبرئيل هنگام انداختن ابراهيم درون آتش براى وى آورد تا به تن كند و در امان باشد و آن پيراهن دست به دست گشت تا به يعقوب رسيد و يعقوب آن را درون بسته اى گذاشت و به گردن يوسف انداخت و...علامه طباطبايى بعد از نقل اين مضمون مى فرمايد:ايـن گـونـه اخـبـار مـطـالبـى دارد كه ما نمى توانيم آنها را صحيح بدانيم ، علاوه براين سند معتبرى ندارد.(16) بـعـضـى چـنـيـن تـوجـيـه كـرده انـد كـه يـعـقـوب (ع ) بـيـنـايـى خـود را بـطـور كامل از دست نداده بود. وقتى پيراهن يوسف را برايش آوردند، با استشمام آن ، شادمانى و هيجان به وى دست داد و قواى از دست رفته او بازگشت و چشم وى ديد خود را بازيافت .(17) ايـن تـوجـيـه نـيز صحيح نيست و با ظاهر آيه سازگار نمى باشد. آنچه در اين باره مى توان گفت اين است كه شفا يافتن يعقوب به وسيله پيراهن يوسف عليه السلام جز معجزه و خارق عادت نبوده است .پـيـراهـن يـوسـف نـيز همانند عصاى موسى و معجزات پيامبران ديگر وسيله اعجاز بود، چه اينكه يوسف و يعقوب عليهماالسلام هر دو پيامبر بودند.(18) زمان استغفار (قالَ سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبّى اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ)(يوسف ، 98)
چند نكته
1 - اسوه هاى عفو و گذشت
فرزندان يعقوب ، پشيمان و شرمسار از پدر تقاضاى عفو و بخشش كـردند و خواستند كه برايشان طلب آمرزش كند. يعقوب عليه السلام نيز همچون ديگر اولياى الهى ، بزرگوارانه از خطاى آنان