(وَ شـاوِرْهـُمْ فـِى الْاءَمـْرِ فـَاءِذا عـَزَمـْتَ فـَتـَوَكَّلْ عـَلَى اللّهِ اءِنَّ اللّهَ يـُحـِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ) 327 و در امـر (جـنـگ و ...) بـا آنـان مـشـورت كـن و چـون تـصـمـيـم گـرفـتـى ، بـر خـدا توكل كن ؛ زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مى دارد.
سيره رسول اكرم (ص )در امور اجرايى
سيره رسول اكرم (ص )اين بود كه در امور اجرايى ، با مسلمانان مشورت مى كرد. در نبرد احد، پـيـش از شـروع جـنـگ ، بـا يـاران خـود مـشـورت كـرد. نـظـر عـده اى از جـمـله رسـول گـرامـى (ص )ايـن بـود كـه در شـهـر بـمـانند و به دفع دشمن بپردازند، ولى بيشتر حـاضـران ، پـيـشـنـهـاد كردند كه در بيرون شهر با دشمن بجنگند. پيامبر(ص )بعد از مشورت مـطـابـق نـظـر اكـثـريـت تـصـمـيـم گـرفـت . امـا سـپـاه اسـلام ، مـتـحـمل خسارات و ضايعات سنگينى شد. آيا پيامبر(ص )در سيره خود مى بايست تجديدنظر مى كرد؟ اين آيه بر سيره رسول گرامى (ص )، مهر تاءييد نهاد و با اشاره خاطرنشان كرد كه عملكرد رسـول خـدا(ص ) و مـشـورت خـواهـى او بـر اسـاس امـر خـدا بـوده و خـدا از كـار او خـشـنـود اسـت . 328 امـضـاى سـيـره رسـول گـرامى (ص )پس از نبرد احد، گوياى اهميت مشورت در فرهنگ اسلامى ما بـويـژه در سـطح رهبرى است . اين امر، نشان مى دهد كه چنانچه يك كار مفيد اجتماعى در پاره اى از مـوارد نـتـيـجـه مـطـلوب ندهد، نبايد بكلى از آن صرف نظر كرد. در روايات اسلامى نيز بر مشورت و استمداد از افكار و آراى ديگران و پرهيز از استبداد به راءى ، تاءكيد شده است .
عدم شمول (امر) نسبت به احكام الهى
اگـر چـه كـلمـه (الامـر) در ايـن آيـه مـفـهـوم وسـيـعـى دارد و هـمـه كـارهـا را شـامـل مـى شود، ولى مسلم است كه پيامبر هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى كرد، بلكه فقط تابع وحى بود.بنابراين ، مورد مشورت ، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود. از اين رو گـاهـى كـه پـيـشـنـهـادى را طـرح مـى كـرد، مـسـلمـانـان نـخـسـت سـؤ ال مى كردند كه آيا اين يك حكم الهى است كه قابل اظهار نظر نباشد و يا مربوط به چگونگى اجراست ؟ 329
اهميّت مشورت از ديدگاه اسلام
مـشـورت از ديـدگـاه اسـلام ، اهـميّت خاصى دارد؛ پيامبر گرامى اسلام صرف نظر از وحى ، از نـيـروى انـديـشـه بـسيارزيادى برخوردار بود كه نياز به مشورت نداشت . پيامبر(ص )براى اينكه مسلمانان را به اهميّت مشورت ، آگاه سازد تا آن را جزء برنامه هاى اساسى زندگى خود قـراردهـنـد و هم نيروى فكر و انديشه را در افراد پرورش دهد و هم احساس مسؤ وليت و شخصيت آنان را با شركت دادن در امور تقويت كند، در امورى كه مربوط به اجراى قوانين الهى بود ـ نه قـانـونـگـذارى ـ بـا اصـحاب خود مشورت مى كرد و به راءيشان ـ بخصوص كسانى كه صاحب نظر بودند ـ احترام مى گذاشت تا آنجا كه گاه از راءى خود دست برمى داشت .
فوايد مشورت
الف ـ كـسـانـى كـه در كـارهـاى مهم با افراد خردمند و خبره و صاحب نظر مشورت مى كنند، كمتر دچار خطا و لغزش مى شوند و بر عكس ، آنان كه به خود راءيى و استبداد گرفتارند و خود را بـى نـيـاز از تـبـادل افـكـار با ديگران مى دانند، اغلب دچار خطاها و اشتباهاتى چه بسا جبران ناپذير مى شوند.