ياد خدا اطمينان بخش قلبها - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خافُوا الاِْ سْتِقْصاءَ وَ الْمُداقَّةَ).(33) (گـويـا آن مـرد از كسى طلب داشته و در استيفاى حقش خيلى سخت گيرى مى كرده است امام به او فـرمـود:تـو را با برادرت چه كار؟ جواب داد فدايت شوم ! من حقّى بر او داشتم خواستم حقّم را بـطـور كـامـل ازاو بـگـيرم . حضرت فرمود:معناى آيه (وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ) ـ مؤ منان از بـدى حـسـاب مـى ترسند چيست ؟ آيا معنايش اين است كه مى ترسند خداوند درحق آنان ظلم كند نه به خدا قسم ، بلكه مى ترسند حسابشان تا آخرين مرحله و به دقت رسيدگى شود.

د) استقامت و پايدارى براى خدا:پنجمين برنامه خردمندان ، پايدارى و استقامت در مورد اطاعت خدا، ترك گناه ، جهاد و مبارزه با ظلم و فساد است .

از جـمـله (إِبـْتـِغـاءَ وَجـْهِ اللّهِ) فهميده مى شود كه صبر بايد براى (جلب رضايت و خشنودى پـروردگـار) بـاشـد. بـنـابراين ، اگر انگيزه صبر، غير از اين باشد، بى ارزش است . به گفته بعضى از مفسران ، گاهى انسان در برابر حوادث ناگوار صبر مى كند تامردم بگويند چـقـدر بـا استقامت است ! و گاهى از ترس اينكه (نگويند چه آدم كم ظرفيتى است ! وگاهى به خـاطـر اينكه دشمنانش ‍ شماتت نكنند و گاهى به خاطر اينكه مى داند بى تابى و جزع بيهوده اسـت ، وگـاهى به خاطر اينكه چهره مظلوميت به خود بگيرد و به يارى او برخيزند. هيچ يك از اين امور دليل بر كمال نفس انسانى نيست .)(34) ه‍) بـر پـا دارنده نمازند:چه چيز مهمتر از اين است كه انسان هر صبح و شام ، پيوند خود را با خـدا تـجـديد كند، با او به راز و نياز بپردازد و به ياد عظمت او و مسؤ وليتهاى خويش بيفتد و در پرتو نماز، غبار و زنگار گناه را از دل و جان بشويد. آرى نماز چنين آثار و بركاتى دارد.

و) در آشـكـار و نـهـان انـفـاق مـى كـنـنـد:مـقـصود از انفاق در جمله (وَ اَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عـَلانـِيـَهً) مـطـلق انـفـاق ، اعـم از واجـب و غـيـر واجـب اسـت ، زيـرا ايـن آيـه شـريـفـه در مـكـّه نـازل شـده و در آن هـنـگـام هـنـوز آيـات مـربـوط بـه زكـات واجـب نـازل نـشـده بـود. از قـيـد (سـِرّاً وَ عـَلانـِيـَهً) مـى فـهـمـيـم كـه حـق را بـايـد ادا كـنـيـم ؛ حـال اگـر احـتـمـال مـى دهـيـم كـه عـلنـى كـردن انـفـاق ، آفـاتـى از قـبـيـل ريـا، اهـانـت و آزار مـسـتـمـنـد را بـه دنـبـال دارد، بـصـورت پـنهانى انفاق كنيم و آنجا كه آشكارنمودن انفاق ، مايه تشويق ديگران است ، آشكارا انفاق كنيم .

ز) دفع گناه به وسيله كار نيك :هشتمين ويژگى صاحبان خرد (دفع سيئات به وسيله حسنات اسـت ) و مـعـنـاى جـمـله (وَ يـَدْرَؤُنَ بـِالْحـَسـَنـَةِ السَّيِّئَةَ) چنين است كه وقتى (اولوالالباب ) نـاخـواسـتـه بـه گناهى آلوده مى شوند، كارنيكى مى كنند كه نيكى اش ازبدى آن گناه بيشتر ويـا مـعـادل آن اسـت و آثـار بـد آن را جـبـران مـى كـنـد، حـال چـه ايـنـكـه ايـن گـنـاه رابه وسيله كارنيك جبران نمايند و يا به وسيله توبه ،لكّه آن را بشويند، قرآن در اين باره مى فرمايد:

(إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ)(35) حسنات ، گناهان را از بين مى برد.

در روايـت آمـده اسـت :(كسى كه توبه كند مانند كسى است كه گناه نكرده باشد). و همچنين اين فـراز از آيـه ، شـامـل كـسـانـى كـه مـورد گـنـاه قـرار گـيـرنـد نـيـز مـى شـود. بـطـور مـثـال اگـر كـسى مورد ظلم قرار گيرد، ولى كسى را كه به او ظلم كرده است ، عفو كند يا كسى كـه مـورد بـى مـهـرى قـرار گـرفـتـه ، از مـقـابـله بـه مـثـل صـرف نـظـر كـنـد و بـا حـسـن خـلق و گـشـاده رويـى بـرخـورد كـنـد، هـمـه ايـنـهـا مشمول (دفع سيئه به حسنه ) قرار مى گيرد.(36)

2 - عاقبت خردمندان

سرانجام و جايگاه خردمندان و طرفداران حق ، باغهاى جاويدان بهشت است كه هـم خـودشـان وارد آن مى شوند و هم پدران ، همسران و فرزندان آنها، در صورتى كه آنان نيز صـالح باشند، و اين در حقيقت براى تكميل نعمتهاى الهى است تا هيچ كمبودى حتى از نظر دورى افراد مورد علاقه خود نداشته باشند.

ياد خدا اطمينان بخش قلبها

(اءَلَّذينَ امَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ اءَلا بِذِكْرِ اللّهِ

/ 375