يوسف ، پُست خزانه دارى مصر را به خاطر امانت و كاردانى خويش ، درخواست كرد (55)، مقام و مـوقـعـيـت يافتن يوسف در دنيا به جزاى پاكدامنى اش در حالى كه اجر نيكوتر آخرت در انتظار اوسـت (57 ـ 56)، آمـدن بـرادران يـوسـف بـه مـصـر بـراى تـهيه آذوقه ، كمك يوسف به آنها و دسـتور آوردن برادر ديگرشان (بنيامين ) در سفر آينده و تهديد به اينكه در غير اين صورت آذوقه اى تحويل نخواهيد گرفت ، مخفى كردن سرمايه برادران در بارهاى آذوقه تا تشويقى براى بازگشتشان باشد (62 ـ 58)، توصيف رفتار عزيز نزد پدر و تقاضاى همراهى برادر ديگر در سفر بعدى ، اصرار آنان وقتى ديدند سرمايه هايشان پس فرستاده شد، عهد گرفتن يعقوب از فرزندان براى حفظ برادر خود و دستورات حفاظتى او به آنان (68 ـ 63)، بازگشت بـرادران بـه مـصـر، گـرامـى داشتن يوسف نسبت به برادر خود و شناساندن خود به او، نقشه يـوسـف بـراى نـگـه داشـتـن بـرادر بـه وسـيـله قـرار دادن كـيـل دربـار او و پـيـداكـردن آن قـبـل از حركت تا بهانه اى براى نگهداشتن او باشد، تقاضاى آزادى آن بـرادر تـوسـط بـرادران ديـگـر در قـبال زندانى كردن يكى از آنان و رد اين تقاضا، ماندن برادر بزرگتر در مصر به خاطر شرم از روى پدر، بازگشت ديگر برادران به كنعان و دادن خـبـر بـازداشـت بـرادر بـه يـعقوب ، نابينا شدن يعقوب از شدت اندوه ، دستور وى به جـسـتـجـو بـراى يـافـتـن يوسف و برادرش و اميدوارى به گشايش خداوند (87 ـ 69)، بازگشت دوبـاره بـرادران نـزد يـوسـف و تـقـاضـاى عـاجـزانـه كـمـك از او، سـؤ ال يـوسـف از رفـتـار آنـان بـا يـوسـف و بـرادرش و شـنـاخـتـن آنـان يـوسـف رابـعـد از ايـن سـؤ ال طلب بخشش از او (91 ـ 88).مهمترين ملاكهاى شايستگى مسؤ وليت (قالَ اجْعَلْنى عَلى خَزائِنِ الاَْرْضِ اِنّى حَفيظٌ عَليمٌ)(يوسف ، 55) يوسف گفت :مرا به سرپرستى خزانه هاى سرزمين مصر بگمار كه من نگهدارنده دانا هستم .
چند نكته
1 - خـزانـه دارى مصر
يوسف عليه السلام ، با تعبير كردن خواب پادشاه و بيان برنامه دقيق اقـتـصـادى براى سالهاى قحطى آينده ، مقام علمى خود را نشان داد و با درخواست تحقيق از زنان دربـارى ، آنـان را وادار كـرد تا بر عفّت وپاكدامنى او گواهى دهند. با معلوم شدن بى گناهى يوسف و علم و كاردانى او، پادشاه او را از مقربان خود قرار داد و با فرمان (اِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مـَكـيـنٌ اَمـيـنٌ) در حـقـيـقـت ، فـرمـان وزارت و صـدارت او را صادر كرد؛ وى گفت :تو امروز باآن كمالاتى كه ما در تو ديديم ، داراى موقعيتى مستحكم و امين دربار هستى .حـضـرت يـوسـف با توجه به اهميت مسائل اقتصادى در سالهاى آينده ، از پادشاه مصر درخواست كـرد كـه وزارت خـزانـه دارى را بـه او مـحـول كـنـد و بـا قبول پادشاه ، وزارت خزانه دارى به او واگذار شد.
2 - پـذيـرفتن مسؤ وليت
مقام طلبى ، برترى جويى و تلاش براى رسيدن به پست و مقام در دنياى فانى ، مناسب شـاءن مؤ من نيست . دنيا طلبى ، با ايمان سازگار نيست .قرآن كريم مى فرمايد:آن خـانـه آخـرت را بـراى كـسـانـى قـرار داده ايـم كـه در زمـيـن جـاه طـلبـى نـكـنـنـد و فـسـاد برنينگيزند.(1) امـّا پـذيـرفـتـن مـسـؤ وليـت و بـه عـهده گرفتن آن براى خدمت به خلق خدا، خود عبادت بلكه از بـالاترين عبادتهاست و نه تنها اعلام آمادگى كردن و پذيرفتن مسؤ وليت براى اين هدف ، بد نيست ، بلكه خوب و در بعضى جاها واجب و لازم است .حضرت يوسف ، پيامبر و بنده مخلص خداست و چون آينده خطرناك مصر را مى بيند و وجود فردى كـاردان ، درايـن پـست براى عبور دادن مصر از دوره بحران برايش محرز مى شود از طرف ديگر خـود را شـايـسـتـه تـريـن فـرد، بـراى پـذيـرفـتـن ايـن مـسـؤ وليـت و يـا حـداقـل از شـايـسـتـه تـريـنـهـا مـى دانـد، احـساس وظيفه مى كند كه خود را معرفى نمايد. براى پذيرفتن آن مسؤ وليت ، اعلام آمادگى مى كند و بدين صورت به ما درس مسؤ وليت پذيرى مى دهد.
3 - تـعـهّد و تخصص
ملاك پذيرفتن مسؤ وليت را مى توان در دو جمله خلاصه كرد:يكى داشتن تعهد و پاى بندى به دين ، انجام وظيفه و حفظ امانت ـ البته تعهدى به تناسب آن مسؤ وليت ـ؛ ديـگـرى داشـتن تخصص و كاردانى در زمينه آن مسؤ وليت . اگر دو ملاك اصلى تعهد و تخصص در واگـذارى مـسـؤ وليـتـهـا رعـايـت