بـعـضـى از انـسـانها به هنگام بلا و مصيبت ، رو به درگاه خداآورده و اظهار بندگى و ذلت مى كـنـنـد، ولى وقـتـى بـلا بـرطـرف شـد بـه هـمـان كـفـر و طـغـيـان اول بر مى گردند. تنبّه آنها مقطعى و زودگذر است و يا بهتر بگوييم به هيچ وجه از بلاها و مصيبتها پند نمى گيرند.در داستان فرعونيان در قرآن آمده است :چون عذاب برآنان فرود آمد، گفتند:اى موسى ! بدان عهدى كه خدا را با تو هست ، او را بخوان كـه اگـر ايـن عـذاب را از مـا دور كـنـى بـه تـوايـمـان مـى آوريـم و بـنـى اسرائيل را با تو مى فرستيم و چون تا آن زمان كه قرار گذاشته بودند، عذاب را از آنان دور كرديم ، پيمان خود شكستند. (92)
نعمتهاى فريب دهنده
(فـَلَمـّا نـَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ اَبْوابَ كُلِّ شَىْءٍ حَتّى اِذا فَرِحُوابِما اوُتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ)(انعام ، 44) پـس چـون آنچه به آنها يادآورى شده بود، فراموش كردند، درهاى همه چيز (نعمتها) را بر آنها گـشـوديـم تـا هـنـگـامـى كـه بـه آنـچـه داده شـده بـودنـد، دل خوش كردند، پس ناگاه آنان را (به تازيانه كيفر) گرفتيم و درآن هنگام دراندوه و نوميدى فرو رفتند.
چند نكته
1 ـ چوب بى صدا
در ذيل آيه قبل ، گفته شد كه خداوند براى متذكر شدن انسانها واظهار ذلت و بندگى ، آنان را به بلاگرفتار مى كند، ولى گاهى غرور و خودبينى و طغيان بحدى است كه هيچ مصيبتى قلب آنان را خاضع نمى كند و نجات از هر بلايى را در گرو تدبير خود مى دانند و خود را از اظهار فقر وذلت به درگاه خدا بى نياز مى دانند. چنين انسانها و چنين امتى شايستگى هدايت شدن را از دسـت داده انـد ودلهـاى آنـان ، چـنـان سـخـت شـده كـه بـا هـيچ ضربه اى نرم نمى شود و صفحه قـلبـشـان چـنـان زنـگار گرفته كه ديگر جلا يافتنى نيست . دراين هنگام خداوند رحمت خويش از ايـشـان بـر مـى گـيـرد و بـاب نعمت دنيا را بر آنها مى گشايد وآنان را به خود وا مى گذارد، گـوشمالى را از آنان دريغ مى دارد تا به نعمتهاى پى در پى شادمان گردند و بتدريج به فساد، حيوانيت واسفل السافلين برسند.پـس ، نـاگـاه دراوج فـرح ، غـرور و خـودبـيـنـى ، آنـان را بـه عـذاب بـگـيـرد ونسل ايشان را قطع كند و به كيفر استكبارشان برساند. (93)
2 ـ هشدار
از ايـن آيـات استفاده مى شود كه انسان گناهكار اگر مورد توجه خداباشد و زمينه هدايت دراو از بين نرفته باشد، به بلا و مصيبت گرفتار مى شود تا از غفلت درآيد و به درگاه خدا رجوع كـنـد و تـوبـه نـمـايـد؛ ولى اگـر امـيدى به هدايت او نباشد و قهر الهى ، وى را فرا گرفته باشد، خداوند او را به خود وا مى گذارد و سيلى محبت خود را از او دريغ مى دارد.اين آيات ، هشدارى است براى گناهكارانى كه نعمتهاى فراوان از هرجهت به سوى آنها روان است . آنـان