ايـنـكـه فرمود:(عَلَى اللّهِ رِزْقُها) روزى هر جنبنده اى بر عهده خدا است ، دلالت مى كند بر اينكه دادن روزى بر خداوند، واجب است و در قرآن بطور مكّرر آمده كه يكى از كارهاى خداوند، روزى دادن به بندگان است . (142) ايـن اشـكال وارد نيست كه چگونه مردم بر خدا حق دارند، زيرا خود پروردگار اين حق را بر خود واجـب كـرده ، نـه ايـنـكـه كسى از او طلبكار باشد. و نظاير اين مطلب نيز در كلام خدا يافت مى شود مثل اينكه مى فرمايد:(كَتَبَ عَلى نَفسِهِ الرَّحْمَةَ ) (143) خدا رحمت را برخود واجب كرده است .(وَكـانـَحـَقَّاًعـَلَيـْنـانَصْرُالْمُؤْمِنينَ) (144)اين حقى است كه برعهده ماكه مؤ منين رايارى كنيم .
4 - تـلاش بـراى كـسـب روزى
آيا رزق و روزى هر كس از آغاز تا پايان عمر، تعيين شده و خواه ناخواه به او مى رسد، يا اينكه براى به دست آوردن روزى بايد تلاش كرد؟ بعضى افراد بى اراده گمان مى كنند انسان نبايد براى كسب روزى كوشش كند، چرا كه روزى مقدّر است و به هر حال به انسان مى رسد، و به اصطلاح هيچ دهان باز بدون روزى نمى ماند!اين چنين افراد به بيراهه رفته اند و فقط ظاهر بعضى آيات و روايات را گرفته اند، بدون آنـكـه مـجـمـوع آنـهـا و رفتار و اعمال معصومان كه مبيّن دين هستند را مورد توجه قرار دهند. معناى صـحـيـح ايـن جـمـله شـريـفـه (روزى هـر جـنـبـنـده اى بـر عـهـده خـداست ) اين است كه خداوند هم نـيـازمـنـديـهاى همه موجودات را در جهان خلقت قرار داده و هم توان و وسيله به دست آوردن رزق و روزى را به همه موجودات داده و هم راه بدست آوردن را به آنها نشان داده است . هر موجودى آنچه نـيـاز داشـته باشد، در جهان خلقت مى يابد. البته كار و كوشش لازم است و معناى تقدير روزى هـم هـمـيـن اسـت . سـيـره وروش مـعـصـومـان ، خـود بـهـتـريـن دليـل بـر ايـن اسـت كـه انـسـان وظـيـفه دارد براى كسب روزى و استفاده از مواهب الهى اقدام كند و نـشستن و دهان را باز كردن صحيح نيست و كسى كه قدرت كسب روزى دارد حق ندارد تنبلى پيشه كند و به خيال اينكه خداوند روزى هر موجودى را مى رساند، به گوشه اى به انتظار بنشيند. هـمچنانكه وقتى مى گوئيم خداى بر هر كس اجلى قرار داده است كه دير و زود نمى شود معنايش ايـن نـيـسـت كه كسى بگويد تا اجل نرسد، نمى ميرم ، پس خودم را از پشت بام پائين مى اندازم . (145)
سلب نعمت ، ناسپاسى و رفاه سرمستى مى آورد
(وَ لَئِنْ اءَذَقـْنـَا الاِْنْسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناهامِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ. وَ لَئِنْ اءَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضـَرّاءِ مـَسِّتـْهُ لَيـَقـُولَنَّ ذَهـَبَ السِّيِّئاتُ عَنّى ، إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ. إِلا الذَّي نَ صَبَرُوا وَعَمَلوُا الصّالِحاتِ اوُلئِكَ لَهُمْ مَغْفِرةٌ وَاءَجْرٌ كَب يرٌ)(هود، 9ـ 11) و اگـر بـه انـسان ، نعمتى بچشانيم سپس از او بگيريم ، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود و اگـر نـعـمـتـهـايـى پس از شدت و ناراحتى به او برسانيم ، مى گويد:مشكلات از من برطرف شـدو ديـگـر بـاز نـخـواهـد گـشت و غرق شادى و غفلت و فخر فروشى مى شود. مگر آنها كه ـ درسـايـه ايـمـان راسـتـيـن ـ صـبـر اسـتـقـامـت ورزيـدنـد و عمل صالح انجام دادند كه براى آنها آمرزش و اجر بزرگى است .
چند نكته
1 - لذتـهـاى دنـيـا چـشـيـدنـى اسـت
اگـر خـداى سـبـحـان در ايـن آيـه ، حـلال كـردن لذتـها و دادن نعمتها به انسان را با تعبير (چشاندن ) آورده است ، براى اين است كه بفهماند كه لذتهاى دنيا مانند طعم غذاها ناپايدار است و بسرعت از بين مى رود.
2 - تعريف دو واژه
كلمه (نزع ) كه فعل (نزعنا) از آن گرفته شده به معناى كندن چيزى از جايى است و كلمه (يَؤُس ) از ماده (ياءس ) به معناى بسيار ناميد است و ياءس ، عبارت است از حالتى كه يقين كنى آن چيزى كه اميد وانتظارش را دارى ، تحقق نخواهد يافت . (146)