يكى از فلسفه هاى بلا - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عـبـادت و بـنـدگـى غـيـر خـدا(56) كـفـار دليل آشكار پيامبر (قرآن ) را انكار نموده ، تقاضاى معجزات ديگر داشته كه اجابت نشد (57 ـ 58) كليدهاى غيب در دست خداست او به هر چيز حتى درتاريكيهاى زمين علم دارد (59) خدا، گيرنده جـانـهـا بـه هـنـگـام شـب و دانـا به فعاليتهاى روزانه و زنده كننده آنان در روز تا رسيدن به اجل موعود(60).

يكى از فلسفه هاى بلا

(وَلَقـَدْ اَرْسـَلْنـا اِلى اُمـَمٍ مـِنْ قـَبـْلِكَ فـَاَخـَذْناهُمْ بِالْبَاءْ ساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ) (انعام ، 42) و مـا بـسـوى امـتـهـايـى كـه قبل از تو بودند (پيامبرانى را) فرستاديم و آنها را به سختيها و گرفتاريهاى گوناگون گرفتيم ، بدين اميد كه تضرع و اظهار ذلت و بندگى كنند.

چند نكته

1 ـ سيلى تاءديب

خـداونـد، تـمـام عـوامـل را جـهـت هـدايت و بيدار شدن انسان از خواب غفلت و گمراهى ، به كار مى گيرد. فرستادن پيامبران ، تبليغ ، ترساندن و وعده دادن ، همه در راستاى اين هدف است .

وقتى پيامبران براى هدايت امتها مبعوث مى شدند، سالها تلاش و كوشش مى كردند تا انسانهاى فـرو رفـتـه درگـردابـهـاى جـهـل ، گـمـراهـى ، فـسـاد و فـحـشا را نجات دهند و بسوى هدايت و پـاكـيـزگـى رهـنـمـون شـونـد، ولى حـرف حـقّ آنـان درگـوشـهـاى سـنـگـيـن مـردم غـافـل و گـمـراه ، اثـر نـمـى كـرد وآنـان را بـه اعـتـراف و خـضـوع درمقابل حق وانمى داشت . دراينجا خداوند، عامل ديگرى را براى هدايت آنان به كار مى برد و آنان را بـه مـصـيـبـتـهاى روحى ، جسمى ومادى ، گرفتار مى كند تا شايد فطرت و وجدان خفته آنان بيدار شود و به ذلت و خوارى خويش ، پى ببرند و اظهار عجز و بندگى كنند و به پيامبران ايمان بياورند. (88)

2 ـ نمونه قرآنى

در داسـتـان حـضـرت مـوسـى عـليـه السـلام در قـرآن آمـده است كه وقتى به فرعونيان ، ابلاغ رسـالت كـرد و بـا دلايـل آشـكـار و بـرهان عقلى و معجزاتى همچون عصا و يدبيضا آنان را به خـداپـرسـتـى و عبوديت ، دعوت كرد، سرباز زدند و استكبار ورزيدند. خداوند آنان را گرفتار قـحـطـى كـرد، تـا شايد به فقر و ناچيزى خويش و قدرت خدا پى برده و اظهار بندگى كنند وبه موسى ايمان بياورند.

(وَلَقَدْ اَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ) (89) فرعونيان را به قحطى ها و كمبود ميوه ها و محصولات ، گرفتار كرديم ، شايد متنبّه شوند.

ولى اين قوم طغيانگر به جاى پند گرفتن و متنبّه شدن ، بر گمراهى خويش اصرار ورزيدند. خـداوند بازهم آنان را مبتلا كرد و مصيبتها و گرفتاريهاى ديگر، دامنگير آنها شد تا شايد دست از طغيان بردارند.

(فَاَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَالْجَرادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفادِعَ وَالدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكانُوا قَوْماً مُجْرِمينَ) (90) طـوفان ، ملخ ، شپش ، قورباغه و خون را بر آنان فرو فرستاديم ولى باز سركشى كردند، چه اينكه قومى مجرم بودند.

وقـتـى آنـان دراسـتـكبار خود پافشارى كردند و تضرع وزارى و اظهار ذلت وبندگى نكردند، خداوند آنان را نابود ساخت .

3 ـ اجبار، نه

ايـنـكـه خـداونـد امـتـهـاى سـركـش و طـغـيـانـگر را گرفتار بلا مى كند، تا متذكّر و متنبّه شوند، فضل و رحمتى است كه شامل بندگان شده است . اما خداوند، ايمان اجبارى بندگان را نمى خواهد. ايـمـان آوردنـى در درگـاه خـدا مورد قبول است كه انسان از روى اختيار، علاقه و خواست قلبى ، توحيد و يكتاپرستى را بر شرك و بت پرستى ، ترجيح دهد واز گناه دست كشيده بسوى انجام اعـمـال صـالح رو آورد. به همين جهت ، مصيبتهاى فوق درحدى است كه شخص ، مجبور به اعتراف بـه تـوحـيـد وايـمـان آوردن نـشـود؛

/ 375