چند نكته - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند نكته

1 - عـشق زليخا به يوسف (ع )

بازرگانان ، يوسف را در معرض فروش گذاردند و عزيز او را خـريـد و چـون در او وقـار و بـزرگـى يـافـت و حـسـن و جمال او را ديد به همسرش سفارش كرد كه با او به ديده احترام بنگرد تا از او نفعى برده يا وى را به فرزندى برگزيند.

هـمـسـر عـزيـز، عـلاوه بـر سـفـارش شـوهـرش ، خـود نـيـز آن كـودك را بـه خـاطـر جـمال بى نظير و كمال بى بديلش دوست مى داشت و در رسيدگى و اكرام او هيچ كوتاهى نمى كرد. كم كم يوسف رشد كرد و از مرحله كودكى به نوجوانى و سپس به جوانى پاگذاشت محبت هـمـسـر عـزيـز بـه يـوسـف ، روزبـه روز بـيـشـتـر و بـه عـشـق ، تبديل مى شد و سرانجام ، عشقى سوزان شد كه سراسر قلب او را پر كرد. وى براى رسيدن بـه مـقـصود خويش و رام كردن يوسف ، از تمام وسائل و روشها استفاده كرد و با نهايت ملاطفت و اظـهـار مـحـبت از يوسف دعوت كرد. تعبير (تراود) از باب (مراوده ) اشاره به همين مطلب دارد. مـراوده يـعـنـى بـامـدارا و مـلايـمـت ، چـيـزى را طـلب كـردن . (171) بـه هـر حال ، نقشه ها و ناز و كرشمه هاى او نتوانست در قلب يوسف جايى باز كند. يوسف ، بنده مطيع و محبّ خدا بود. دل او جايگاه محبت الهى بود و جاى خالى براى محبوب ديگرى نداشت او هميشه در خلوت با خداى خود به نجوا بود و هيچ توجهى به بى عفتيهاى همسر عزيز نداشت .

سـرانـجـام ، طاقت همسرعزيز سرآمد و جانش به لب رسيد و نااميد ازهمه حيله ها، طرح نهايى را ريـخـت .

يـوسـف را بـه خلوتگاهى در اندرون قصر فراخواند و تمام درها را محكم بست (غَلَّقَتِ اْلاَبْوابَ).

حالا يوسف ، تنـــها در خلوتگاهى است كه هيچ كس نمى تواند وارد شود. او تاكنون از يـوسـف تـمـردّى نـديـده و اطـمينان دارد كه وى به دستورش گردن مى نهد بدين خاطر بالحنى آمرانه گفت :هيت لك (بيا) ولى با پاسخ قاطع و شكننده يوسف روبرو شد:

(پناه به خدا كه او ربّ من است و منزلت مرا نيكو داشته است .)

2 - تصميم سريع

در اينجا (قاطعانه ) و (سريع ) تصميم مى گيرد و هيچ ترديد و دودلى بـه خود، راه نمى دهد.

او به هيچ وجه اجازه نداد تصور ديگرى در ذهنش راه يابد پس رواياتى كـه بـعـضـى از اهـل تسنن نقل كرده اند مبنى بر اينكه يوسف (ع ) تصميم بر گناه گرفت و يا تـاحـدى اقـدام كرد و... (172) با مقام والاى او سازگار نيست و آيه شريفه به بهترين وجـه آن را مـردود مـى شـمـارد بـعـلاوه بـه مـا يـارى مـى دهد كه اگر زمينه گناه پيش آمد، بايد سـريـع و قاطع تصميم گرفت و با ترديد و دودلى اجازه حضور و وسوسه به شيطان نداد، چـه ايـنـكـه بـه مـحـض تـرديـد، شـيطان وارد مى شود با ورود شيطان ، لحظه به لحظه امكان پيروزى بر شيطان كمتر مى گردد.

3 ـ جواب پر معنا

جواب حضرت يوسف حاوى نكات مهمى است از جمله

الف ـ حـكـايـت از توحيد خالص او دارد و نشان مى دهد كه در قلب او جز محبت خدا هيچ چيز ديگرى نـبود او نگفت من از عزيز مى ترسم يا از عذاب خدا مى ترسم يا اميد ثواب دارم . حتى نگفت (من ) بـه خـدا پـناه مى برم بلكه گفت :(خدا پناهگاه است و بايد به او پناه برد). او جز خدا را نمى ديد.

ب ـ در ادامه فرمود:(او پروردگار من است ). همان خدايى كه پناهگاه است ، پروردگار من است و من به بتان وخدايان دروغين اعتقاد ندارم . (173)

ج ـ بـعـد مـى فـرمـايـد:(مـنزلت مرا نيكو داشته است ). اين جمله ، حكايت از اعتقاد او به توحيد افـعـالى خـداونـد اسـت او تنها خداوند را مؤ ثر مى داند و بقيه را اسبابى مى داند كه تاءثير آنـهـا فـقـط به اذن خداست و هيچ كدام مستقل نيستند. همسر عزيز از او به بهترين وجه پذيرايى كـرده و شـوهـرش بـه او چـنـيـن دسـتور داده ولى يوسف آنها را واسطه مى داند و مى فرمايد كه خداوند مرا گرامى داشته و او بود كه شما را وا داشت تا مرا گرامى بداريد و اوست كه متولّى امور من است و در شدايد هم بايد فقط به او پناه برد.

د ـ درپايان نيز خواسته همسرعزيزمصر راظلم مى شمارد و مى فرمايد كه ظالمان رستگار نمى شوند و بايد به خدا پناه برد تا به يارى و عنايت او از ظلم مصون ماند. (174)

/ 375