(إِنَّ الَّذيـنَ آمـَنـُوا وَهـاجـَرُوا وَجـاهَدُوا بِاءَمْوالِهِمْ وَاءَنْفُسِهِمْ فى سَبيلِاللّهِ وَالَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا اوُلئِكَ بـَعـْضـُهـُمْ اءَوْلِيـاءُ بـَعْضٍ وَالَّذينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهاجِرُوا مالَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَىْءٍ حَتّى يـُهـاجـِرُوا وَإِنِ اسـْتَنْصَرُوكُمْ فىِ الدّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ اِلاّ عَلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ ميثاقٌ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ)(انفال ، 72) بـى گـمـان آنـان كـه ايـمـان آوردنـد و مـهـاجـرت كـردنـد و بـا مـال و جـان خـويـش در راه خـدا جهاد كردند و آنان كه به مهاجران پناه دادند و يارى شان كردند، دوسـتـان يكديگرند و آنان كه ايمان آوردند و مهاجرت نكردند، دوستان شما نيستند تا آنگاه كه مـهاجرت كنند، ولى اگر شما را به يارى طلبيدند بايد به ياريشان برخيزيد مگر آنكه بر ضدّ آن گروهى شوريده باشند كه ميان شما و ايشان پيمانى باشد و خدا به كارهايى كه مى كنيد بيناست .
چند نكته
1 - رابـطـه اجـتـمـاعـى مـهـاجـران وانـصـار
مهاجران ، با چهار خصوصيت ايمان ، هجرت ، جهاد با مال و جان در راه خدا معرفى شده اند. انصار كسانى بودند كه به مهاجران كه به همراه پيامبر اسـلام از مـكـه بـه مـديـنـه هجرت كرده بودند، پناه دادند و آسايش مالى وجانى آنان را تاءمين كـردنـد و بـه يـارى ومـساعدت همه جانبه آنان شتافتند با اين كه چندان نقاط مشتركى نداشتند. گروهى ازمكه آمده بودند و گروهى ساكن مدينه بودند، ولى چون همگى به پيامبر گرويدند و در زيـر پـرچـم او گـرد آمدند دوستى و يارى و مساعدت ميانشان حاكم شد. دوستى ومحبت ،جاى دشـمـنـى را گـرفت و باهم الفت پيدا كردند و فاصله ها و اختلافات از ميانشان رخت بر بست ؛ زيرا (پيوند اصلى ميان انسانها همان پيوند عقيده و ايمان است ، اگر عقيده مختلف شد، قرابت و خـون و خـويـشـاونـدى و در يـك سـرزمين زيستن و از يك نژاد برخاستن ، نمى تواند سبب ارتباط افـراد بـا يـكـديـگـر باشد، تنها قلبهاى پيوسته به يك عقيده است كه مى تواند با همديگر اتصال پيدا كند.) (24) مهاجر وانصار در سايه تعليمات پيامبر اسلام ،تمام ملاحظات و اعتباراتى را كه حايل بين آنها بود، از ميان برداشتند و دوست همديگر شدند.
2 - رابـطـه مهاجر و انصار با مؤ منان غير مهاجر
مؤ منان غيرمهاجر كسانى بودند كه در مكه به پيامبر ايمان آوردند، ولى به خاطر حفظ منافع شخصى يا ملاحظات خويشاوندى ، همراه پيامبر هـجـرت نـكردند.قرآن در خصوص ايجاد ارتباط با آنان مى گويد:شما مسلمانان حق نداريد با آنها رابطه بر قرار كنيد، تا زمانيكه مهاجرت كنند. پس هجرت ، شرط ولايت است ومقصود ازآن ، هـجـرت از سـرزمـين كفر وشرك به سرزمين اسلام است (25) اين افراد كه هجرت نكرده انـد از مـزايـا و حقوق اجتماعى كه مسلمانان (دارالاسلام ) دارند، محرومند، چرا كه آنان زيستن در سايه حكومت كفر واقامت در (دارالكفر) را بر حكومت اسلام ترجيح دادند. (26) مؤ منان غير مهاجر، تنها در يك مورد مى توانند از شما استمداد كنند و آن زمانى است كه دينشان در