اخطار به فرزندان آدم - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تـكـبـر وسـركـشـى ) بـاطـل و تـبـاه سـاخـت و حـال آنـكـه شـش هزار سال عبادت كرده بود پس چه كسى بعداز ابليس با داشتن چنان گناهى از كيفر خدا مصون مى ماند.) (145) يادآورى اين نكته ، ضرورى است كه منشاء تمام گرفتاريهاى بنى آدم ، خود بينى و تكبّر است . ايـن خـوى نـكـوهـيـده را وسـوسه شيطان در او پديد آورده است . فرزند راستين اميرمؤ منان على عـليـه السـّلام ، امـام خـمينى قدس سرّه باالهام از قرآن و نهج البلاغه ، همواره در ستيز با اين خـوى شـيـطـانـى بـود و ديگران را نيز از آن برحذر مى داشت . از اين رو، در ضمن وصيتى به فرزند خود مى گويد:

فـرزندم ! از خود خواهى و خودبينى به درآى كه اين ارث شيطان است كه به واسطه خودبينى و خـود خـواهـى از امر خداى تعالى و خضوع براى ولّى و صفّى او جَلَّ و علا سرباز زد، و بدان كـه تـمـام گـرفـتـاريـهـاى بـنـى آدم از ايـن ارث شـيـطـانـى اسـت ، كـه اصـل فـتـنـه اسـت و شـايـد آيـه شـريـفـه (وَقـاتـِلُوهـُمْ حـَتـّى لا تَكُونُ فِتْنَةً وَ يَكُونَ الدّينُ لِلّهِ) (146) در بعضى مراحل آن ، اشاره به جهاد اكبر و جنگ با ريشه فتنه كه شيطان بـزرگ و جـنـود آن ـ كـه درتـمام اعمال قلوب انسانها شاخه و ريشه دارد ـ باشد وهر كس براى رفـع فـتـنـه از درون و بـرون خـويـش بايد مجاهده نمايد و اين جهاد است كه اگر به پيروزى رسيد، همه چيز و همه كس اصلاح مى شود.

پـسـرم ، سـعـى كـن كـه بـه ايـن پـيـروزى دسـت يـابـى يـا دسـت بـه بـعـضـى مـراحـل آن . هـمـت كـن و از هـواهـاى نـفـسـانـيـه ـ كـه حـدو حـصـر نـدارد ـ بـكـاه و از خـداى مـتـعـال ـ جـلّ و عـلا ـ استمداد كن كه بى مدد او كس به جايى نرسد. و نماز ـ اين معراج عارفان و سفر عاشقان ـ راه وصول به اين مقصد است . (147)

4 ـ ابليس منكر ربوبيّت تشريعى

سـرپـيـچـى ابـليـس از فـرمان خداوند، او را از جاده توحيد خالص دور كرد و با آنكه معتقد به خالقيت (الله ) بود، گفت (خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ) امّا منكر ربوبيّت تشريعى او گرديد.

البته معتقد به اصل ربوبيّت بود، زيرادر قرآن آمده است كه :

(قالَ رَبِّ بِما اَغْوَيْتَنى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ) (148) گـفـت :پـروردگارابه سبب آنكه مرا اغوا كردى ، (دنيا يا گناهان ) را برايشان زينت خواهم كرد (و زيبا جلوه خواهم داد).

درايـن گـفـتـار، خـدا را بـه عـنوان ربّ هم ياد مى كند و مى گويد (پروردگارا) پس اعتقاد به ربوبيت هم داشته است ، پس ابليس ، توحيد در ربوبيّت تشريعى را انكار كرد، نپذيرفت كه آنـچـه را خـدا امـر مـى كـنـد، بـايـد پـذيـرفـت ، زيـرا حـقّ اطـاعـت بـى چـون و چـرا مال خداست ، چون خداست كه وقتى امر مى كند، بايد گفت :(سَمِعْنا وَاَطَعْنا) همه هستى از اوست ، در مـقـابـل او اظـهـار وجـود كردن معنا ندارد. چون ابليس ، منكر ربوبيت تشريعى خدا گشت ، همين مـنـشاء سقوط ابليس شد، بطورى كه درعالم آخرت ، رئيس جهنميان مى گردد، يعنى پست ترين درجات جهنّم از آن او و كسانى است كه مثل او باشند. (149)

اخطار به فرزندان آدم

(يـا بـَنـى آدَمَ لايـَفـْتـِنـَنَّكـُمُ الشَّيـْطـانُ كـَما اَخْرَجَ اَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيـُرِيـَهـُمـا سـَوْ اتـِهـِمـا اِنَّهُ يـَريـكُمْ هُوَ وَقَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ اِنّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ اَوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ)(اعراف ، 27) اى فـرزنـد آدم ! شـيـطـان شـمـا را نـفـريـبـد چـنـان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، لبـاسـشـان را از تنشان بيرون آورد تا عورتهايشان را به آنان نشان دهد، همانااو ودارو دسته اش شـمـا را مـى بـيـنـنـد از مـوضـعـى كـه شما آنها رانمى بينيد، همانا ما شيطانها را سرپرست كسانى قرار داديم كه ايمان نمى آورند.

چند نكته

1 ـ تقوا، پوشاننده معايب

ايـن آيـه اگـر چـه بـا خـطـاب (بـنـى آدم )، شـروع شـده ، ولى بـر حـسـب مـعـنـا ادامـه آيـه قبل است

/ 375