جـمـله (او ودار و دسـتـه اش شـمـا را مـى بـينند از موضعى كه شما آنها را نمى بينيد)، درواقع اخـطـاربـراى تـمـام فرزندان آدم و تاءكيد بر دورى از فريب شيطان است و مى فهماند كه راه نـجـات ازفتنه هاى ابليس ، بسيار باريك است ؛ زيرا وى طورى به انسان نزديك مى شود و او را مى فريبد كه خود او نمى فهمد. (152)
3 ـ شيطان سرپرست بى ايمانان
جـمـله پـايانى آيه (انّا جعلنا الشياطين اولياء لِلّذين لايؤ منون ) پاسخ به اين پرسش است كـه خـداونـد دادگر و مهربان چگونه دشمنى قدرتمند را بر انسان ، مسلط ساخته است ؛ دشمنى كه هيچ گونه موازنه اى ميان توانايى انسانها و قدرت او نيست هر جاكه بخواهد مى رود، بدون اينكه كسى حضورش را احساس كند؟ ايـن آيـه در پـاسـخ مى گويد ماشياطين را سرپرست و ولىّ افراد بى ايمان قرار داديم يعنى امـكـان ورود شـيـطان به قلب و ساير اعضا، به دست خود انسانهاست . شيطان وارد بدن و قلب افـراد بـى ايـمان مى شود. بنابراين ، براى او دروجود بندگان خالص خدا و مؤ منان ، جايى نيست .
فشرده مطالب آيات (31ـ 54) اعراف
دسـتـور خـداونـد بـه آراسـتـگـى هـنـگـام عـبـادت ، زيـورهـا و روزى حـلال دنـيـا از آنِ مـؤ مـنان است . ناپسند بودن انواع كارهاى زشت بخصوص شرك به خدا و ظلم بـه مـردم (31 ـ 33)، اجـل مـعـيـن امتهاو دقيق بودن آن (34)، دعوت فرزندان آدم به اطاعت ازخدا و رسـولان او، عـاقـبت كسانى كه آيات الهى را تكذيب مى كنند واز اطاعت او سرباز مى زنند (35 ـ 37)، نـزاع اهل جهنم بايكديگر (38 ـ 39)، موقعيت و جايگاه تكذيب كنندگان آيات خدا در قيامت ، عاقبت نيكوى صالحان ، گفتگوى دوزخيان و بهشتيان (40 ـ 45)، مردان مستقر در اعراف افراد را بـه چـهـره هـايـشان مى شناسند، بر بهشتيان سلام مى كنند و از خدا مى خواهند كه آنها را همنشين جهنميان ظالم قرار ندهد(46 ـ 47) گفتگوى مردان اعراف با بعضى از طغيانگران كه مؤ منان را در دنـيـا نـاچـيـز و دور از رحـمـت خـدا مى شمردند(48 ـ 49) جهنميان از بهشتيان مى خواهند مقدارى ازنـعـمـتهايشان را به آنان بدهند و بهشتيان پاسخ مى دهند كه اين نعمتها بر مسخره كننده گان دين و تكذيب كنندگان آيات خدا حرام است (50 ـ 51) قرآن ، كتاب هدايت و رحمت (52) قيامت ، روز آشـكـار شـدن نـتـايـج اعـمـال ، روزى كـه گـنـاهـكـاران بـه دنبال شفيع هستند و تقاضاى باز گشت دارند (53) آفرينش آسمانها و زمين در شش روز و تسلّط خداوند بر همه چيز(54).