خـداوند درآيه مزبور، عموم مسلمانان را مخاطب مى سازد و با تهديد آنها را از فرار از جنگ نهى مـى كـنـد. ايـن نـهى و تهديد سخت از آن جهت است كه با فرار يك فرد ـ روحيه ديگر رزمندگان تـضـعـيـف مـى شـود و روحـيـه دشـمـن تـقـويـت مـى گـردد و در اسـتـحـكـام جـبـهـه خـودى رخـنـه حـاصـل مـى شـود و چه بسا همين رخنه به فرار، كشته يامجروح شدن ديگر افراد و سرانجام ، شـكـسـت كـامـل جـبـهـه خـودى ، مـنـجـر گـردد. بـديـن جـهـت ، بـايـد از هـمـان اول ، مـانـع حـاصـل شـدن چنين رخنه اى شد. اگر رخنه ايجاد شد، از بين بردن آن ومانع اثرات بعدى شدن خيلى مشكل است .اما على (ع ) مى فرمايد:كـسـى كـه از جـنـگ فـرار مـى كند بايد بداند كه خدا رابه خشم آورده و خود را به عذاب ، دچار سـاخـتـه اسـت . فـرار بـراى اوسـبب خشم خدا و ذلت و بيچارگى و عار و ننگ هميشگى است و با فرار كردنش نه برعمرش مى افزايد و نه مانع از مرگش مى شود. (205)
2 ـ موارد استثنا
در دو مـورد پـشـت كـردن بـه دشـمـن ، جـايـز وحـتـى گـاهـى لازم اسـت . اوّل :مـوردى كـه بـخـواهـد از سـمـت ديگر به دشمن حمله كند و يا بخواهد دشمن را پشت سر خود كشانده ، در تله بيندازد و خلاصه پشت كردن و عقب نشينى او به عنوان تاكتيك جنگى باشد. دوّم :جايى كه ببيند تنهاست و لازم است برگردد تا به جمعى از رزمندگان ، ملحق شده و همراه آنها بجنگد. درا ين دو مورد پشت كردن به دشمن و عقب نشينى كردن جايز است .
فشرده مطالب آيات (17 ـ 44) انفال
كـشتن كفّار و پيروز شدن مؤ منان به اراده الهى تا آنكه مؤ منان به امتحانى شايسته سرافراز گردند و كيدكفار، سست شود(17 ـ 18) تهديد كفار كه اگر از كيدخود دست برندارند، خداوند دوباره مسلمانان را بر آنان پيروز خواهد گردانيد(19) امر به مؤ منان در دو مورد حرف شنوى و اطاعت از پيامبر(20) توصيف كسانى كه سخن پيامبر را نمى شنوند و دعوتش را اجابت نمى كنند بـه بـدتـريـن جنبندگان و دعوت مؤ منان به اجابت دعوت حياتبخش پيامبر (21 ـ 24) پرهيز از گـرفـتـار شـدن بـه فتنه هاى ا جتماعى (همچون اختلافات داخلى ) كه ضررش فراگير است و يادآورى نعمت خدا كه آنها را بعداز ضعف ، قوت داد و ايمن گردانيد (25 ـ 26) نهى از خيانت به خدا و رسول وامانات مردم (27) اموال و اولاد، وسيله آزمايش اند(28) نتيجه تقوا، بصيرت يافتن و بـخـشـوده شـدن گـنـاهـان اسـت (29) مـكـر كـفـّار بـراى اخـراج ، قتل يا حبس پيامبر و مكر خداوند نسبت به كفار(30) انكار شديد كفار كه خواستند در صورت حق بـودن قـرآن ، آنـان نـابـود شـونـد (31 ـ 32) وجـود پـيـامـبر در بين جامعه و استغفار مردم ، دو عامل ايمنى از عذاب الهى (33) تهديد كفّارى كه مانع حج خانه خدا مى شوند و به عنوان عبادت در مسجد الحرام به رقص و كف زدن و پايكوبى مى پردازند(33 ـ 36) سنت الهى بر جدا كردن پـاكـان از نـاپاكان و انباشتن ناپاكان در جهنم (37 ـ 38) امر به جنگ وجهاد تا ريشه كن شدن فـتـنـه و دلگـرمـى دادن مـؤ مـنـان بـه يـارى خـدا(39 ـ 40) اخـتـصـاص خـمـس غـنـايـم به خدا و