هـنـگـامـى كـه عـده اى در حـضـور پـيـامـبـر(ص )ادعـاى (دوسـتـى خـدا) كـردند، در صورتى كه عـمـل آنـان نـشـان دهـنـده خـلاف ادعـاى آنـان بـود، آيـات مـزبـور نازل شد. شاءن نزول ديگرى نيز براى اين آيات ذكر شده است :جـمـعى از مسيحيان نجران در مدينه نزد رسول خدا(ص )رفتند و اظهار داشتند چون حبّ خدا داريم ، بـه حضرت مسيح (ع )بسيار زياد احترام مى گذاريم ؛ در اين هنگام آيات يادشده بر پيامبر(ص )نازل شد كه پاسخى بود به آنان 260.
محبت راستين
مـحـبـت ، هـنـگـامـى راسـتـيـن و ريـشـه دار اسـت كـه آثـار آن در اعـمـال انـسـان نـمـودار بـاشـد. مـحـبّ نسبت به محبوب و وابستگان محبوب ، عشق دارد و از دشمنان مـحـبـوب و آنـچـه او را خـوش نـيـايد، بيزار است ، پس محبّ مطيع و سرسپرده محبوب است . قرآن كـريـم نـيـز بـه ايـن حـقـيـقـت اشـاره كـرده كـه اگـر شخصى مدعى دوستى خداوند است بايد از فرستاده او تبعيت كند:(اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّه فَاتَّبِعُونى ) امام صادق (ع ) فرمود:(ما اَحَبَّ اللّهَ مَنْ عَصاهُ) كسى كه نافرمانى خدا كند، او را دوست ندارد.چـنـيـن مـحـبـتـى نـسـبـت بـه مـحـبـوب و خـواسـته هاو متعلقات او و چنين نفرتى نسبت به دشمنان و نـاخـوشـايـنـديـهـاى او اسـاس دين و پايه شفاعت است . امام صادق (ع )با توجه به چنين محبت و نفرتى فرمود:(هَلِ الاْ يمانُ اِلاّ الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ) 261 آيا دين جز دوستى و دشمنى است ؟
بازتاب دوست داشتن خدا
كـسى كه خدا و پيامبر(ص )را دوست بدارد، بازتاب اين دوستى در كردار او به صورت تبعيت از رسول خدا(ص )مشاهده مى شود و خدا نيز او را دوست مى دارد و از خطاهايش درمى گذرد.علامه طباطبايى در تبيين حقيقت ( حبّ) مى نويسد:حبّ در حقيقت تنها وسيله اى است براى اينكه ميان هـر طـالبـى بـا مـطـلوبـش ، رابطه برقرار كند و هر مريدى را به مرادش برساند و حبّ اگر مـريـد و مـراد را بـه مـطـلوب و مـحبّ را به محبوب مى رسان ، براى اين است كه نقص محبّ را به وسـيـله مـحـبـوب بـرطـرف مـى سـازد تـا آنـچـه رانـدارد، دارا شـود و كـمـبـودش تـمـام و كامل گردد.پس براى محبّ هيچ بشارتى بزرگتر از اين نيست كه به او بفهمانند، محبوبش او را دوست دارد. ايـنـجـاسـت كـه دو حـبّ بـا هـم تـلاقـى مـى كـنـنـد و از دو سـو غـنـج (نـاز و كـرشـمـه ) و دلال (شـيـريـن زبـانـى و خـوشـمـزگـى و نـازكـردن ) ردّ و بـدل مـى شـود. پـس انـسان اگر غذا را دوست دارد و به سوى آن كشيده مى شود و درصدد تهيه كـردنش بر مى آيد، براى اين است كه مى خواهد به وسيله آن نقصى را كه همان گرسنگى است و در خود احساس مى كند، برطرف نمايد.ايـشـان بـعد از ذكر چند مثال ديگر مى نويسد:(پس بنده مخلص خدا، كه اخلاص خود را با محبت به خدا اظهار مى كند، هيچ هدفى جز اين ندارد كه خدا هم او را دوست بدارد همان طور كه او خدا را دوست مى دارد...+.)+262