يوم الدين و وجه تسميه آن - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفات جميل .

مـدح هـم بـه معناى ستايش هر عمل خوبى است چه اختيارى باشد و چه غير اختيارى ولى حمد فقط سـتـايـشـى اسـت كـه بـراى اعـمـال اخـتـيـارى اسـت ؛ مـثـلا درخـشـش و تـلا لؤ يـك گـوهـر قابل مدح هست ولى قابل حمد نيست چون اختيارى گوهر نمى باشد. 17 شـهـيد مطهر ى به نكته دقيقى اشاره كرده و مى گويد:بعيد نيست كه درمعنى حمد مفهوم ديگرى (بجز مدح و شكر) دخالت داشته باشد و آن مفهوم (پرستش ) است .پس در مفهوم حمد، سه عنصر در آنِ واحـد دخـالت دارد:

(سـتـايـش )، (سـپـاس ) و (پرستش ) و به عبارت ديگر:(حمد) ، (سـتـايش سپاسگزارانه پرستشگرانه ) است . شايد اختصاص حمد به خدا طبق آيه بالا از ين جهت باشد كه درمفهوم حمد، مفهوم پرستش نيز هست .

(ال ) دركـلمـه (الحـمـد) بـراى اسـتغراق بوده ومعنايش اين است كه همه حمدهاازآن خدا و براى خـداواقـع مـى شـود؛ زيـرا حـمـد كـنـنـده كـمـالى را مـى بـيـنـد و صـاحـب كـمـال رامـالك آن مـى دانـد و او را مـدح مـى كـنـد، ولى در واقـع صـاحـب كمال ، مالكيتى ندارد و حمد براى صاحب واقعى كمال كه خداوند است واقع مى شود.

امام خمينى (ره ) مى فرمايد:

حـمـد واقع نمى شود الاّ لِلّه . شما خيال مى كنيد كه از خط خوب تعريف مى كنيد[وليكن ] تعريف از خـداسـت .تـعـريـف از خـط نـيـسـت ... بـراى ايـنـكـه هـيـچ كـمـالى در عـالم نـيـسـت ، الا كـمـال او و هـيـچ جـمـالى در عـالم نـيـسـت الا جـمـال او. خـودشان چيزى نيستند... همه كمالات عالم ، كـمـال اوسـت در مـقـام ظـهـور، هـر كـسـى هـم كـه مـدح مـى كـنـد، مـدح بـراى كمال مى كند پس هر مدحى كه واقع مى شود، براى او واقع مى شود. 18

يوم الدين و وجه تسميه آن

دين به معنى جزا و يوم الدّين يعنى روز جزا كه همان روز قيامت است . مالك را (ملِك ) هم خوانده اند كه به معناى (مالك امر و نهى و حكومت در مردم ) است . 19 بـا آنـكـه خداوند، مالك و مَلِك دنيا و آخرت است ، اما ذكر عبارت مالك يوم الدين ، اشاره به اين است كه در آن روز ظاهر مى گردد كه مالكيت و حكومت مطلق ، مخصوص خداست ، بر خلاف اين دنيا كـه مـدعيان بسيارى وجود دارند. 20 و نيز اشاره است به اينكه روز قيامت روزى است كه بـطـور كـامـل پـاداش و كـيـفـر هـركـس بـدو داده مـى شـود، بـرخـلاف دنـيـا كـه بـطـور معمول امكان جزاى كامل كردار نيك وبد وجود ندارد.

توجه ازغيبت به حضور

سـخن درباره خداوند، ازآغاز سوره حمد، به شيوه غايب بود و به اصطلاح از خداوند به عنوان سوّم شخص ياد مى شد.

در ايـنـجـا شـيوه سخن از غيبت به حضور تغيير كرده و بنده ، خداوند را مخاطب قرار مى دهد و مى گويد:

تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم .

تـغيير شيوه سخن در هنگام مناسب از زيباييهاى ادبى به شمار مى رود و اديبان براى آن دلايلى ذكر مى كنند. در اين مورد نيز ظرافت سخن در آن است كه چون بنده ، صفات پسنديده و شايسته و اسماى بزرگ الهى راياد مى كند، مشتاق ديدار معبود و يار حقيقى مى گردد و خود را در محضر او مى يابد، پس به صورت مخاطب با او سخن مى گويد. همه چيز را از او مى داند و براى خود هيچ توانى نمى بيند تا آنجا كه حتى در عبادت خويش از او استمداد جسته و مى گويد:

(اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينُ) در چـنـيـن مـوقع حساسى انسان بايد بسيار بكوشد تا در اين سخن راستگو بوده و به هيچ چيز جز خداوند توجه والتفات نداشته باشد. 21

معناى عبادت

كلمه عبادت از ريشه عبد است و عبد به معناى انسان رام و مطيع است ،(زيرا در زبان عربى وقتى كـه چـيـزى رام ، نـرم و مـطـيـع شـود، بـطورى كه هيچ گونه عصيان و تعدّى و مقاومتى نداشته بـاشـد، ايـن حـالت

/ 375