شيرينى گفتگو با خدا - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عام )در گفتگوهاى عمومى نيز رايج است .

4 - نـمـاز در اديـان آسـمـانـى

جـمـله (اَقـِمِ الصَّلاةَ) كـه امـر بـه بـرپـايـى نـمـاز اسـت و دليـل بـر واجـب بـودن آن ، نشان مى دهد كه نماز در اديان گذشته هم واجب بوده و اختصاص به دين اسلام ندارد. (40)

5 - رابـطـه خـدا شـنـاسـى بـانـمـاز

طـرح مـسـاءله نماز پس از توحيد، نمايانگر پيوند عميق و نـاگـسـسـتـنـى نـمـاز بـا خـدا شـنـاسـى اسـت بـه هـمـيـن جـهـت اسـت كـه نـمـاز در مـكـتـب قـرآن و اهـل بـيت عليهم السلام بهترين و مطمئن ترين راه نزديكى به خدا و شناخت او معرفى شده است :

(اَلصَّلاةُ قـُرْبـانُ كُلِّ تَقِّىٍ) (41)نماز وسيله اى است كه شخص پرهيزگار را به خدا نزديك مى كند.

6 - فـلسـفـه نماز

در آخر آيه به فلسفه نماز اشاره مى كند و مى فرمايد:نماز را فقط براى يـاد من به پا داريد، پس ‍ هدف نهايى نماز به ياد خدا بودن و ذكر او است . ناگفته نماند كه ذكـر نـيـز بـر دو نـوع اسـت :ذكـر زبانى و ظاهرى و ذكر قلبى و باطنى . (42) نماز كامل نمازى است كه هر دو ذكر را دارا باشد.

شيرينى گفتگو با خدا

(وَ مـا تـِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسىَ قالَ هِىَ عَصاىَ اَتَوَ كَّؤُ عَلَيْها وَ اَهُشُّ بِها عَلى غَنَمى وَلِىَ فيها مَاءرِبُ اُخْرى )(طه ، 17 ـ 18) اى مـوسـى ! آن چـيـسـت بـه دسـت راستت ؟ گفت :اين عصاى من است ، بر آن تكيه مى كنم و براى گوسفندانم با آن برگ مى ريزم و مرا با آن كارهاى ديگر است .

چند نكته

1 - راز سـؤ ال وجـواب

خـداونـد از مـوسـى سـؤ ال مـى كـنـد كـه در دسـتـت چـيـسـت ؟ و حـال آنـكـه خـود بـه آن آگـاهـتـر اسـت . شـايـد عـلت سـؤ ال اين باشد كه مى خواهد سرّى عظيم به او بنماياند. مى خواهد به او بنماياند كه چگونه از ايـن چـوب كـه جـامـد و بـى جـان است و هيچ تناسبى با موجود جاندار ندارد، مارى چست و چابك و وحـشـتـناك بيرون خواهد آورد و آن را معجزه و علامت صدق نبّوت او قرار خواهد داد و با آن دريا را خـواهـد شـكـافـت و سـنـگ را بـه چـنـد چـشـمـه جـوشـان آب مبدل خواهد كرد. فخر رازى مى نويسد:

(هـر كـس مـى خـواهـد از چـيـز كـوچـكـى ، چـيـز بـزرگ و مـهـمـى بـيـرون بـيـاورد، اوّل آن رابـر مـردم عـرضـه مـى كـنـد و از آنان مى پرسد:اين چيست ؟ وقتى آنها جواب دادند وبه كوچكى وبى اهميتى آن اعتراف كردند،آن شى ءعظيم راازآن خارج مى كند.) (43) مـوسـى (ع ) گـويـا فـكـر كـرد كـه مـنـظـور، سـؤ ال از خـواص آن اسـت ، چـون مـعـمـول است كه هر گاه كه از امر واضحى سؤ ال شود كه انتظار ندانستن آن از احدى نمى رود، در پاسخ به ذكر اوصاف و خواص آن مى پردازند، بدين جهت موسى (ع ) در پاسخ ، به بيان اوصاف و خواص عصايش پرداخت .

2 - لذّت گـفـتـگـو با محبوب

يكى از وجوهى كه براى جواب طولانى حضرت موسى (ع ) بيان شده عبارت است از تناسب و اقتضاى مقام ، يعنى حضرت موسى در مقام خلوت و گفتگو با محبوب بـود وايـن مقامى است كه با تفصيل و شرح كلام مى سازد. هر چه كلام ، طولانى تر باشد مدّت مكالمه بيشتر و لذّت آن گواراتر است . (44) ولى حـضرت موسى (ع ) مايل بود با محبوبى كه براى اوّلين بار او رابه حضور پذيرفته و بـا او به سخن گفتن پرداخته است بيشتر سخن بگويد، بدين جهت به بر شمردن آثار عصا پـرداخـت . مـوسـى عـليـه السلام ، اين سرّ نهفته را بر لذت گفتگو با محبوب در جاى ديگر از مـنـاجـاتـش فـاش سـاخت ، هنگامى كه خدا از موسى عليه السلام پرسيد كه چرا در آمدن به كوه طـور از قـوم خـود پـيـش گـرفـتى ؟ (وَ ما اَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى )موسى در جواب چنين مى گويد:

خدايا عشق مناجات و كسب رضاى تو مرا اين چنين بى قرار ساخت و آتش در خرمن وجودم افكند. (وَ عَجِلْتُ اِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى ) (45)

/ 375