از سـيـاق آيـه بر مى آيد كه نماز، در بين عبادات اسلامى ارزش و اهميّت خاصّى دارد، زيرا كه نـُسـُك بـه مـعناى عموم عبادتهاست ؛ وقتى كه پيامبر مى گويد تمام عبادتهاى من از آنِ خداست ، اين جمله ، شامل نماز هم مى شود، ولى با اين وصف ، نماز كه يكى از عبادات است بطور خاص ، در اوّل آيـه آمـده اسـت .ايـن خـود، نـشـان مـى دهـد كـه نـمـاز در مـيـان عـبـادات در درجـه اوّل اهميت قرار دارد.
2 ـ خالص سازى عمل
اسـلام بـه اخـلاص درعـمـل وعـبـادت بـيـشـتـر از پـيـكـره عـمـل بـهـا مـى دهـد و آيـات و روايـات زيـادى مـا را بـه خـالص سـاخـتـن عـمـل فـرامى خواند، زيرا روح اصلى عبادات ، خلوص نيّت است . از اين رو، نه تنهاعبادت مردان موحّد و مؤ من براى خداست ، بلكــه تمام زندگى وخواب و بيداريشان نيز جنبه الهى دارد؛ بدين خاطر، پيامبر (ص ) مى فرمايد:نمازم ، عبادتهايم ، حياتم و حتّى مرگم براى خداست .
3 ـ امتيازات مخلصين
كـسـى كـه در اعـمـال خود اخلاص ورزد و چيزى را درعبادت خود شريك نكند، به درجات عالى مى رسد واز امتيازات (مخلِصين ) برخوردار مى گردد از جمله :الف - قبولى اعمال ، رسول خدا(ص ) فرمود:هـرگـاه عـمـلى انـجـام دادى آن را خـالص بـراى خـدا بـجـا آور، زيـرا خـداونـد از بـنـدگانش جز اعمال خالص رانمى پذيرد. (129) ب ـ كافى بودن عمل كم ، رسول خدا(ص ):قـلبـت (در حـديـث ديـگـر فـرمـود:ديـنـت ) را خـالص كـن تـا عمل كم تو را كفايت كند. (130) ج ـ جارى شدن حكمت از قلب ، رسول خدا(ص ) فرمود:هيچ بنده اى چهل صباح براى خدا اخلاص نورزيد مگر اينكه چشمه هاى حكمت ازقلبش بر زبانش جارى گشت . (131)
4 ـ پيامبر اسلام ، اوّلين مسلمان
ايـنـكـه قـرآن در ايـن آيـه ، پـيـامـبر اسلام (ص ) را به عنوان اوّلين مسلمان مُعرّفى مى كند، چه مفهومى دارد؟ آيا مقصود اوّل (زمانى ) است يا اوّل (رُتبتى )؟ از ايـن نـظـر كـه قـرآن ، پـيـامـبـرانـى چـون حـضـرت ابـراهـيـم ، اسـمـاعيل و... را (مسلمان ) ناميده و آنها از حيث زمان ، جلوتر از پيامبر اسلام بوده اند، به نظر مـى رسـد كـه مـعـنـاى دوّم صـحـيح است ؛ يعنى پيامبر اسلام از جهت رتبه ومقام و اخلاص ، اوّلين مـسـلمـان اسـت ، مـانـنـد كـسـى كـه از جـهـت درجـه عـلمـى ، شـاگـرد (اوّل ) اسـت زيـرا كـسـى كـه قـيـام وقـعـودش ، كلام و سكوتش و حيات و مرگش براى رضاى خداست ، در حقيقت در صف اوّل مسلمين ـ تسليم شدگان ـ قرار دارد. (132)
بار هركس بر دوش خود اوست
(قـُلْ اءَغـَيـْرَ اللّهِ اءَبـْغـى رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْى ءٍ وَلا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاّ عَلَيْها وَلاتَزِرُ وزِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى ثُمَّ اِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ)(انعام ، 164) بگو:آيا جزاللّه ، پروردگارى جويم ؟ و حال آنـكـه او پـروردگـار هـر چيزى است و هر كس تنها كيفر كار خويش را مى بيند و كسى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى كشد. سپس باز گشت همه شمابه نزد پروردگارتان است و او شما را به آن چيزى كه در آن اختلاف مى ورزيديد آگاه مى كند. (133)
چند نكته
1 ـ استدلال بر توحيد
اين آيه شريف با اين بيان بر توحيد استدلال كرده كه تنها ربّ و مدبّر جهان خداى تعالى است . هـر مـوجـودى كـه در جـهـان در نـظـر گـرفـتـه شود، تحت حكومت او و به عنايت او موجود شده و