چند نكته - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باطل چيزى جز گمراهى ، (122) يافت نمى شود چون حق ، تنها راهى بسوى هدايت است و خدايان باطل نمى توانند، بسوى هدايت راهنما باشند.

3 - چه كسى سزاوارتر است ؟

وقتى ثابت شد كه خدايان ساختگى مشركان 3 نـمـى تـوانـنـد هـادى بـسـوى حـق بـاشـند و تنها خداست كه بسوى حق هدايت مى كند، خداوند سؤ ال مى كند! آيا پيروى ازخداوند هدايتگر، بسوى حق ، سزاوارتر است يا پيروى از خدايانى كه نـه خـود ره يـافـتـه انـد و نه مى توانند راهنما باشند بلكه خودشان نيز محتاج دستگيرى اند؟ جواب چنين سؤ الى ، روشن است وهيچ عقلى حكم به ترجيح خدايان محتاج نمى كند و به همين جهت درآخـر آيـه ، مـشـركان و منكران ، مورد سؤ ال توبيخى قرار گرفته اند؛ شما را چه مى شود؟ چـگونه حكم مى كنيد؟ چگونه خداى يكتا را رها مى كنيد و به عبوديت ارباب فقير ومحتاج هدايت ، رو مى آوريد.

البـته اينكه پرسيد:كدام سزاوارتر براى اطاعت است ، از اين جهت نيست كه خدايان مشركان نيز سـزاوار اطـاعـت هـسـتـنـد ولى خـداونـد سـزاوارتـر اسـت ، بـلكـه بـه اقـتـضـاى مـقـام سـؤ ال و تـرجـيـح اسـت . مثل اينكه بپرسى ، راستى بهتر است يا دروغ ؟ كسى جواب مى دهد راستى بهتر است معنايش اين نيست كه دروغ هم خوب است .

4 - امـام حـق

در آيـه شـريـفـه (مـَنْ يـَهـْدى إِلَى الْحـَقِّ) را در مـقـابـل (مـَنْ لا يـَهـِدّى إِلاّ اءَنْ يـُهـْدى ) قـرار داد( يـَهـِدّى ) در اصـل (يـهـتـدى ) بـوده اسـت ، پـس (كـسـى كـه بـسـوى حـق ، هـدايـت مـى كـنـد) در مـقابل (كسى كه بسوى حق راه نمى يابد مگر اينكه به وسيله غير، هدايت شود) قرار گرفته اسـت . لازمـه ايـن مـقابل اين است كه (كسى مى تواند به سوى حق ، هدايت كند) كه خودش هدايت شـده و ره يافته باشد و احتياج به هدايت كننده نداشته باشد و او نيست مگر خداو ياكسانى كه خـداى تعالى آنان را بدون واسطه ، هدايت كرده است و آنها به وسيله خدا ره يافته باشند و از جـانـب خـدا بـراى هـدايـت عـالمـيـان ، ماءمور شده باشند. اين آيه شريفه از آياتى است كه لزوم پـيـروى از امـام مـعـصـوم را ثـابـت مـى كـنـد، زيـرا انـسـان بـه حـكـم عـقل ، مى تواند از دو امام پيروى كند كه يكى ره يافته و هادى و بى نياز از غير است و ديگرى خود براى هدايت يافتن ، نيازمند به غير است در اين صورت بايد اوّلى را انتخاب كرد وانتخاب امـام دوّم ، انـتخابى برخلاف بديهيات عقل و فطرت سالم بشرى است ، به همين جهت درآخر آيه شريفه مى فرمايد:شما را چه مى شود؟ چگونه حكم مى كنيد؟ (123) پيروى از گمان كسى را به مقصد نمى رساند (وَمـا يـَتَّبِعُ اءَكْثَرُهُمْ إِلاّ ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنى مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِما يَفْعَلُونَ) (يونس ، 36) بـيشتر اين مردم ، جز از ظن وگمان ، پيروى نمى كنند و ظن وگمان هم بى نياز كننده از حق نيست و خداوند به آنچه مى كنند عالم و داناست .

چند نكته

1 - گـمـراهـان آگـاه

آيـه شـريفه مزبور پيروى از ظن را به بيشتر كفّار نسبت داده است زيرا، غالب آنها كوركورانه از گذشتگان و پدرانشان پيروى كرده و دين آنان را برگزيده و در اين طريق ، ره سپرده اند يا به خاطر اينكه شيطان و هوا و هوس ، آن مرام را براى آنها زيبا جلو داده و گـمـان بـه حقانيت آن پيدا كرده اند و در پيروى ازآن گمان ، رهرو آن طريق شده اند در حالى كـه هـيچ كدام دليل قطعى و يقينى بر حقانيت راهشان ندارند. خيلى ازآنان طالب حقيقتند ولى به اشتباه افتاده اند. اما رهبران كفّار و گمراهان نه تنها به درستى مرام خود، گمان ندارند، بلكه بـه يقين مى دانند كه آن راه و مرام ، باطل است ولى براى رسيدن به مطامع دنيوى يا به خاطر دشمنيها حاضر نيستند دست ازمرام باطل خود بردارند و بسوى حق بگروند.

ايـن افـراد، طـالب حق نيستند راه را گم نكرده اند، بلكه به اراده و خواست خود راه مستقيم را رها كرده اند طالب همين گمراهى اند و اميدى به هدايت آنها نيست . بدين جهت مورد خطاب آيه نيستند ـ مـورد خـطاب ، كسانى هستند كه گمراه شده اند و فكر مى كنند راه حق را مى روند. اينان را بايد هـشـدار داد و هـشـيـار نـمـود تـا راه را بـشـنـاسـنـد و دريـابـنـد كـه بـه سـوى باطل مى روند تاطالبان هدايت

/ 375